بازتاب نظریه های جهانی شدن بربرنامه ی درسی

هدف اصلی مقاله حاضر بررسی تاثیرات مبانی نظری پدیدهی جهانیشدن بر برنامه ی درسی است در. این رابطه سه نظریه مهم فلسفی و اقتصادی اجتماعی و سیاسی که در آثار؛ امانویل والرستاین(نظریه ی نظام جهانی ، )مایر، بولی و توماس (نظریهی سیاست جهانی و) روبرتسون (نظریهی فرهنگ جهانی ) بوده به همراه تحلیل مارتین کارنوی در حوزه نظام آموزشی و برنامه ی درسی و تربیتی با بهره گیری از رو ش شناسی کیفی تحلیلی بررسی شده است. نظریه نظام جهانی جهانیشدن پدیدهی جدیدی نیست؛ بلکه نظامیسازمانیافته به وسیله ی سرمایهداری جهانی برای حفظ قدرت و سرمایه است ، . نظریهی سیاست جهانی ، جهانی شدن، پدیده ی جدیدی است که به جای وجود یک کنش گر اصلی فر، هنگ جامعه جهانی مسوولیت و قدرت کنش گری را به دولت ملت واگذار کرده است . نظریهی نظام فرهنگ جهانی جهانیشدن پدیدهای فرهنگی و نو است و دولت ملت ، فردیت، نظام جهانی ، و انسانیت جنبه اند ی نسبیت به خود گرفته . بررسی دیدگاههای ارایه شده در مورد جهان یشدن، نشانگر تنوع و گستردگی نظریه ها و چگونگی تفسیر پدیدهی جهانیشدن است . ابتدا با بهره -گیری از رویکردی تحلیلی و تفسیری ، مبانی فلسفی و ویژگیهای برجستهی هر سه نظریه مشخص گردیده است. انگاه بازتاب هر نظریه در برنامه ی درسی و تاثیرات آن بر مبانی نظری و فلسفی برنامه ی درسی بررسی میگردد. نتیجهی حاصل نشان می دهد که جهت گیری برنامه ی درسی نظام های آموزشی و کارآموزی به سمت جریانی از تکثرگرایی ، توجه به خرده فرهنگ، ها موضوعات درسی تلفیقی ، چندرشته ای، چندمهارتی سازی نیروی کار ، تفکر انتقادی در برنامه ی درس ی، عدم تمرکز ، نقش سیاست گذاری دولت در سطح کلان، آموزش مادامالعمر، مهارتهای اساسی و اشتغال زا و نسبی بودن برنامه ی درسی؛ اما آنچه که تجارب برنامه ی درسی کشورهای مختلف نشان می دهد، آن است که جهانیشدن و نیروهای سوق دهند آن تاثیرات مختلفی بر برنامهی درسی در کشورها داشتهاند که عمدتا متاثر از شرایط و مقتضیات آن کشورها بوده است .

کلیدواژه ها:

جهانیشدن ، نظام آموزشی و کارآموزی ، برنامهی درسی ، نظریهی نظام جهانی ، نظریهی سیاست جهانی ، نظریهی فرهنگ جهانی