چالشهای نوین مدیریت عملکردکارکنان در سازمان

یکی از مهمترین عوامل تولید در هر سازمان، سرمایه های انسانی آن سازمان است. سازمان برای دستیابی به اهداف خود نیازمند سیستم مدیریت عملکرد برای نظارت و استفاده بهینه از این سرمایه است. در این مقاله به طور مروری علاوه بر تعریفی از مدیریت عملکرد و مراحلاستقرار سیستم مدیریت عملکرد کارکنان به بررسی عوامل موثر بر عملکرد کارکنان و ارتباط این سیستم با برنامه ریزی استراتژیک پرداخته میشود و همچنین به وجود یکپارچگی لازم بین نظام های ارزشیابی عملکرد تاکید می گردد چرا که یکی از کاستیهای موجود در حوزه مدیریت عملکرد، نبود یکپارچگی و انسجام بین اجزای این نظام در سطوح مختلف سازمانی است و این مشکل به ویژه در زمینه ایجاد انسجام بین نظام های ارزشیابی عملکرد در سطح سازمانی و ارزشیابی عملکرد کارکنان مشهودتر است. همچنین با استفاده از تحقیقات تامرا چندلر این موضوعبررسی میشود که چگونه مدیریت عملکرد در جهت مخالف عملکرد بوده و آن را به نوعی ضایع می سازد و چگونه باید به مقابله با این موضوع پرداخت. در این مقاله یک چارچوب برای به تعادل رساندن سه خواسته ارایه شده است : اهداف سازمانی تراز شده، توسعه، و پاداش . در این مقاله همچنین از روش پژوهش محور چندلر جهت خلق ایده ای جدید و بهتر برای فرآیند طراحی و راه اندازی مجدد در سازمان استفاده شده است . در نهایت به تجدید نظر در چگونگی انجام اعمال مدیریت منابع انسانی پرداخته شده است

کلیدواژه ها:

مدیریت عملکرد ، سازمان ، اهداف