رویکرد فرهنگی : رهیافتی نودرتغییر برنامه درسی

هدف این نوشتار تبیین رویکردی فرهنگی به تغییر برنامه ی درسی وتوصیح در خصوص کمک وتاثیر بالقوه ای است که این رویکردی می تواند برای بازبینی باورها ومفهوم برنامه درسی به عنوان فرهنگ داشته باشد این رویکردی با اتخاذ نگاهی کل گرا ومیان رشته ای منظری جدیدی پژوهش های تغییر برنامه درسی را موجب می شود وبا عمق بخشیدن آگاهی نسبت به مسائل وچالش های معطوف به عمل که در ذات اقدام عمل مرتبط با برنامه ی درسی وجود موضوع تامل واتخاذ تصمیم در جوامع محلی وچالش های معطوف به عمل که در ذات اقدام وعمل مرتبط با برنامه ی درسی وجود داری موضوع تامل واتخاذ تصمیم در جوامع محلی وفرهنگ قرار می گیری .برای تبیین این رویکردی خطوط کلی بحث در قالب چارچوب مفهومی ژوزف تبیین شده است که رویکردی خردی به مطالعه برنامه درسی را با یک چارچوب تحلیلی نظام که مبنای توصیف فرهنگ های برنامه درسی است .ارائه کرده است نظریه پردازان اجتماعی مفهوم فرهنگی شدن را بیان اهمیت فرهنگ در زمان حاضر به کار می برند فرهنگی شدن یعنی ادغام حوزه های اقتصادی اجتماعی سیاسی وفرهنگی در زمان حاضر به کار می برند .فرهنگی شدن یعنی ادغام حوزه های اقتصادی ،اجتماعی ،سیاسی وفرهنگی در یکدیگر با محوریت امرفرهنگی امر اجتماعی واقتصادی با سیاسی اکنون ازیک کلیتی فرهنگی متاثر می شوند که دیگر نمی شود برای فهم آن کلیت آن را به اجرایش تقلیل دارد (فاضلی ،1390).این نگرش که گسترش مفهوم فرهنگ در رشته ها ،گفتمان وحوزه های معرفتی دارد در پی داشت زمینه ساز نوعی بینش فرهنگی در عرصه های مختلف گردیده است .

کلیدواژه ها:

رویکردی فرهنگی ، فرهنگ برنامه درسی ، تغییر برنامه درسی