اثربخشی آموزش یادگیری مبتنی بر مغز بر بروندادهای شناختی، عاطفی یادگیری در دانشجومعلمان

هدف هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش یادگیری مبتنی بر مغز بر بروندادهای شناختی، عاطفییادگیری در دانشجومعلمان بود. روش: در قالب طرح نیمه تجربی بین گروهی چند متغیره با پیشآزمون- پس آزمون و همراه با گروه کنترل، از جامعه دانشجو معلمان مراکز پسرانه تربیت معلم اردبیل در سال تحصیلی ۱۴۰۰ - ۱۴۰۱ با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، دو کلاس آموزشی انتخاب ویکی از کلاس ها به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. برای گروهآزمایشی، طی ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای، بسته آموزشی یادگیری مبتنی بر مغز اجرا شد و برای گروه کنترلهیچ مداخله آموزشی به عمل نیامد. در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامههیجانات تحصیلی پکران، انگیزش تحصیلی هارتر، اشتیاق تحصیلی فردریکز، آزمون توانایی شناختی وآزمون محقق ساخته عملکرد تحصیلی زبان انگلیسی نسبت به اندازه گیری متغیرهای وابسته اقدام شد.یافته ها تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد آموزش یادگیری مبتنی برمغز بر هیجانات تحصیلی (F=۱۴۷/۰۸, p<۰/۰۵)، انگیزش تحصیلی (F=۱۴۲/۷۲, p<۰/۰۵)، اشتیاقتحصیلی (F=۱۲۷/۳۸, p<۰/۰۵)، توانایی شناختی (F=۱۷۷/۳۱, p<۰/۰۵) و عملکرد تحصیلی(F=۱۰/۵۴, p<۰/۰۵) اثربخش است. نتیجه گیری مبتنی بر یافته ها می توان بیان داشت که کاربستآموزش یادگیری مبتنی بر مغز موجب بهبود بروندادهای شناختی و عاطفی فراگیران می گردد.

کلیدواژه ها:

یادگیری مبتنی بر مغز ، نگیزش تحصیلی ، هیجان تحصیلی ، اشتیاق تحصیلی ، توانایی شناختی