خودآگاهی و تبیین استنتاج گرایانه کسام از آن

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 544

فایل این مقاله در 34 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PHM-8-21_001

تاریخ نمایه سازی: 22 تیر 1398

چکیده مقاله:

فیلسوفان در پاسخ به این سوال که چگونه حالات ذهنی خودمان را می دانیم، تبیین های متعددی ارائه کرده اند.کسام در پاسخ به این سوال، نظریه استنتاج گرایی را مطرح کرده است. به اعتقاد او بر خلاف آنچه شهودا احساس می کنیم، هیچ نوع دسترسی بیواسطه به حالات ذهنی خود نداریم؛ بلکه ما بر اساس یک سری شواهد بیرونی و درونی، و از طریق فرایند استنتاج، حالات ذهنی مان را می شناسیم. بویل این تبیین را تبیین خوبی برای خودآگاهی نمی داند. او معتقد است تبیین استنتاجی از خودآگاهی به گونه ای است که گویا ما از حالات ذهنی خودمان بیگانه ایم . کسام هم در مقابل، اشکال بویل را نمی پذیرد. در این مقاله نشان خواهیم داد که اولا کسام مقصود بویل از مفهوم بیگانگی را به درستی درنیافته است و اگر مقصود او را دریابد، وجود آن را در استنتاج گرایی گریزناپذیر خواهد یافت. ثانیا اگر کسام در پی پذیرش این مسئله ادعای خود را محدودتر کند و استنتاج گرایی را تبیینی برای همه انواع خودآگاهی معرفی نکند، مسئله بیگانگی، حیات استنتاج- گرایی را، به عنوان تبیینی خوب برای طیف قابل توجهی از مصداق های خودآگاهی، به خطر نخواهد انداخت.

نویسندگان

زهرا سرکارپور

دانشگاه قم، قم، ایران