رابطه برنامه ریزی استراتژیک و هوش راهبردی با اثربخشی معلمان شهر کرج

هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه برنامه ریزی استراتژیک و هوش راهبردی با اثربخشی معلمان بود. جامعه آماری این تحقیق را کلیه معلمان زن و مرد تربیت بدنی نواحی شهر کرج که در سال تحصیلی 96-95 مشغول به تدریس می باشند تشکیل داده است. براساس آمار اداره کل آموزش و پرورش استان تعداد آنها 716 نفر، که از این تعداد 310 نفر مرد و 406 نفر زن هستند. برای نمونه گیری از هر ناحیه 60 نفر (30 نفر زن و 30 نفر مرد) به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شد. در نتیجه نمونه تحقیق را 240 نفر (120 زن، 120 مرد) از معلمان تربیت بدنی شهر کرج تشکیل دادند. از پرسشنامه های برنامه ریزی استراتژیک برایسون (1999)، هوش راهبردی ماکوبی و همکاران (2010)، اثربخشی هسو(2002) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی( ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین متغیرها و رگرسیون چند متغیره برای پیش بینی متغیر ملاک) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین برنامه ریزی استراتژیک و ابعاد آن با اثربخشی معلمان رابطه وجود دارد. بین هوش راهبردی و ابعاد آن با اثربخشی معلمان رابطه وجود دارد. همچنین هوش راهبردی و برنامه ریزی استراتژیک اثربخشی معلمان تربیت بدنی را پیش بینی می کنند.

کلیدواژه ها:

برنامه ریزی استراتژیک ، هوش راهبردی ، اثربخشی ، معلمان