موانع تحقق اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی ایران؛ از منظر تحلیل گفتمانی

سابقه بحث رهایی اقتصاد کشور از نفت به اوایل انقلاب بر می گردد و در شرایط کنونی نیز به دلیل تحریها و فشارهای بین المللی توجه به این مساله تا حدودی جدی تر شده است. در این راستا مسیولین نظام، موضوع اقتصاد مقاومتی و مقاوم سازی اقتصاد را، راه حل مناسب برای برون رفت کشور از تحریم ها و فشارهای غرب دانستند. علارغم تاکیداتی که بر فواید اقتصاد مقاومتی در کشور می شود ولی ما شاهد تحقق عملی آن نیستیم. نوشتار حاضر نیز در پی پاسخ گویی به این پرسش اصلی است که چرا اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی ایران اجرا نمی شود برپایه این مفروض که تحقق یک مدل برای توسعه نیازمند مسلط شدن گفتمان آن است؛ اجرا شدن اقتصاد مقاومتی هم نیازمند یک ریل شدن دالهای گفتمان دولتها با گفتمان اقتصاد مقاومتی می باشد. می توانیم این فرضیه را مطرح کنیم که نوع نگاهی که دولتها به موضوع توسعه کشور دارند، گفتمان های اقتصادی متفاوتی با دال مرکزی متفاوتی را شامل می شود که در تضاد با گفتمان اقتصاد مقاومتی است. وجود چنین دیدگاه هایی است که تحقق اقتصاد مقاومتی را با چالش روبه رو کرده است. در این پژوهش با نظریه تحلیل گفتمان؛ مباحث گفتمانی اقتصاد مقاومتی و عملکرد دولتهای جمهوری اسلامی ایران در این حوزه را مورد بررسی قرار می دهیم.

کلیدواژه ها:

اقتصاد مقاومتی ، موانع ، تحلیل گفتمان ، دولت ، توسعه