تجلی کهن الگوی قهرمان در داستان زال

کهن الگو، مهمترین اصطلاح مکتب روانکاوی یونگ میراث ناخودآگاه فردی و جمعی انسان در طول تاریخ است که در ادبیات از طریقذهن خلاق و حساس هنرمندان به فعلیت میرسد در این میان، اهمیت آثار حماسی با عنوان تجلیگاه اسطوره و کهن الگوها غیر قابل انکاراست. هر انسانی در درون خود قهرمانی دارد و به سفر قهرمانی خاصی می پردازد این سفر در واقع، همان الگویی است که برای طی کردن مسیرخودشناسی و رشد فردیت انتخاب کرده است. زیرا شایع ترین اسطوره در جهان، اسطورهی قهرمان یا کهن الگوی قهرمان است. این کهن الگو کهدر اسطوره ها و افسانه های ملل مختلف رخ نموده است ، بیانگر چهرهای جهان شمول از قهرمان اسطورهای است و از آنجا که ریشه درناخودآگاه جمعی دارد و مسائل عام بشری را بازتاب می دهد، از جذابیتی همگانی برخوردار است. زال، برای آن که بتواند پدر جهان پهلوانشاهنامه، رستم، باشد، علاوه بر خرد ملکوتی باید بتواند مراحل و وادی هایی دشوار را پشت سر گذاشته و از سنگینی زمین و ماده رها شود تا بهخودیابی (فردانیت) برسد . زیرا در اسطورهی زال فرآیند فردیت درحقیقت محصول کهن الگوهایی چون قهرمان است که فرد را به سوی کهن-الگوی خویشتن سوق می دهد زیرا کار اصلی کهن الگوی قهرمان، آماده ساختن قهرمان برای پذیرش تکالیف بزرگ و تحمل بحران های بزرگروحی و به انجام رساندن رسالتی است که پیش از تولد برای او تعیین شده است . لذا در پژوهش پیش روی سعی برآنست تا با روش توصیفی - تحلیلی علاوه بر بیان مبانی نظری روانشناسی تحلیلی یونگ مشخص گردد که شخصیت مورد بررسی داستان از قابلیت شناسایی کهن الگوییبرخوردار می باشد و در نهایت با پرداختن به این کهن الگوی قهرمان لایه های جدیدی از معانی و مفاهیم شخصیت اسطوره ای زال را باز نمایانیم.

کلیدواژه ها:

کهن الگوی آزمون ، کهن الگوی قهرمان ، فرآیند فردیت ، زمان ، زال ، یونگ