نقش واسطه ای هوش معنوی در رابطه اعتماد سازمانی و شفافیت سازمانی با چابکیسازمانی

مقدمه و هدف: در دهه های اخیر سازمان ها با تغییر و تحولات گسترده ای رو به رو بوده اند که برای ارائه پاسخ به موقع و مناسب به این پیچیدگی ها باید عملکرد چابکتری داشته باشند هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هوش معنوی در رابطه اعتماد سازمانی و شفافیت سازمانی با چابکی سازمانی است.روش شناسی پژوهش: تحقیق حاضر از نظر ماهیت محتوایی توصیفی- همبستگی (مدل معادلات ساختاری) و از منظر هدف کاربردی است. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر یا به عبارتی جامعه آماری تحقیق، معلمان شاغل به تدریس در دوره ی ابتدایی سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ شهرستان نمین به تعداد ۷۲۱ نفر می باشند. روش نمونه گیری به کار گرفته شده، نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بوده و با توجه به ناهمگون بودن جامعه آماری از روش نمونه گیری طبقه ای نیز استفاده گردید که از میان جامعه ی آماری پیش گفته، بر اساس جدول مورگان نمونه ای به حجم ۲۷۹ نفر (۲۰۰ نفر زن و ۷۹ نفر مرد) انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. یافته‎ ها: نتایج حاکی از اثر مستقیم اعتماد سازمانی و شفافیت سازمانی بر هوش معنوی به ترتیب با ضرایب ۴۲/۰ با مقدار t (۲۵/۳) و ۱۲/۰ با مقدار t (۳۲/۸) می باشد. همچنین اثر غیر مستقیم اعتماد سازمانی و شفافیت سازمانی بر چابکی سازمانی به ترتیب ۲۴/۰ و ۰۷/۰ به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به تغییر و تحولات مستمر در محیط سازمانی، و پیچیده تر شدن سازمان ها، شایسته است با ارتقا اعتماد سازمانی و شفافیت، چابکی سازمان بهبود یافت و سیستم بتواند پاسخ مناسب به محیط خود ارائه دهد.

کلیدواژه ها:

هوش ، هوش معنوی ، اعتماد سازمانی ، شفافیت سازمانی ، چابکی سازمانی