محسن علمداری
160 یادداشت منتشر شدهشناخت مسائل کلیدی در جامعه شناسی و فرهنگ اجتماعی
2 خرداد 1403 - خواندن 5 دقیقه - 432 بازدید
جامعه شناسی هم مثل سایر علوم اجتماعی مشابه به مطالعه جامعه می پردازد. بر خلاف سایر علوم، جامعه شناسی جامعه را سیستم یکپارچه عملکرد جوامع اجتماعی می داند، روابط موجود بین این جوامع را مطالعه می کند و رفتار افراد در جامعه را بررسی و تبیین می کند. جامعه شناسی هنجارها، ارزش ها، نقش ها، موقعیت ها، ترجیحات، افکار عمومی و سایر پدیده هایی را که زندگی اجتماعی را تشکیل می دهند، بررسی می کند.ویژگی جامعه شناسی در موقعیت مرزی آن بین علوم طبیعی و دانش اجتماعی.انسانی است. به طور همزمان از روش های تعمیم فلسفی و اجتماعی.تاریخی و روش های خاص علوم طبیعی وآزمایش و مشاهده استفاده می کند. جامعه شناسی پیوندهای قوی با ریاضیات کاربردی، آمار، منطق و زبان شناسی دارد. جامعه شناسی کاربردی با اخلاق، زیبایی شناسی، پزشکی، آموزش، برنامه ریزی و تئوری مدیریت تعامل دارد. در نظام دانش اجتماعی.بشردوستانه، جامعه شناسی نقش منحصر به فردی را ایفا می کند، زیرا از طریق عناصر ساختاری و تعامل آنها، به سایر علوم در مورد جامعه، نظریه ای علمی مبتنی بر جامعه می دهد. روش ها و تکنیک های مطالعه انسانی بر اساس رویکرد ساختاری.کارکردی، جامعه را می توان به عنوان مجموعه ای از خرده سیستم ها و مجموعه ای از موقعیت های فردی که توسط افراد اشغال شده و نقش های متناظر با این موقعیت ها را نشان داد. وضعیت و رفتار عناصر و افراد مهم با نیاز به انجام وظایف و نقش ها توضیح داده می شود. بنابراین، وظیفه اصلی مطالعه، به گفته نمایندگان این رویکرد، شناسایی عناصر سیستم، عملکرد آنها و انواع ارتباط بین آنها است. در اینجا آقای پارسونز را به عنوان بنیانگذار رویکرد ساختاری-کارکردی در نظر میگیریم این دانشمند جامعه را به چهار زیرسیستم عمده تقسیم کرد: اقتصادی، سیاسی، هنجاری و فرهنگی که هر یک کارکرد خاصی را انجام می دهند که برای حفظ یکپارچگی سیستم مهم است.دیدگاه تعارض اجتماعی:از دیدگاه تئوری تضاد اجتماعی، مبنای کارکرد جامعه، تعادل تعارضات است که قواعد اساسی تعامل اجتماعی بین گروه ها و افراد را برقرار می کند.دیدگاه تعاملی:پیروان تعامل گرایی جامعه انسانی را محصول تعامل بین فردی و ارزش های وابسته به این تعامل می دانند.بعضی از دانشمندان تایید می کند که تعامل گرایان به این سوال علاقه مند هستند که کل فرآیند تعامل اجتماعی چگونه انجام و تنظیم می شود. در این راستا موضوع نمادها و معانی کلیدی می شود. به عقیده مید، هرگونه تعامل بین فردی به عنوان مبنایی اساسی برای وجود جامعه، مستلزم داشتن یک نظام نمادین، در درجه اول زبان است که به فرد امکان می دهد خود را در جهان از طریق نمادها ببیند و نمادهای جدیدی خلق کند.مولفه های فرهنگ:نمادها اشیائی هستند که به آنها معنای دلخواه داده می شود که اعضای یک فرهنگ عموما بر آن توافق دارند و همه ارتباطات مبتنی بر توانایی نمادسازی است. به عنوان مثال، کاراکترهای نمادهایی که صداها یا حتی مفاهیم خاصی را نشان می دهند سیستم های نوشتاری مختلفی را هم تشکیل می دهند.زبان توانایی برقراری ارتباط نمادین با یکدیگر است و این چیزی است که فرهنگ انسانی را ممکن می سازد مثلا انگلیسی یا فرانسوی.ارزش ها ایده های مشترک چیزهایی هستند که اعضای یک فرهنگ فکر می کنند خوب و مطلوب هستند. به عنوان مثال، ارزش های کلیدی برای آمریکایی ها آزادی و حقوق شخصی در دارایی و گفتار، تحصیل و مذهب، لباس و محل سکونت است، در حالی که برای چینی ها - مطابقت با گروه، خانواده و محل اجداد، دوستی، و تعهد به قدرت است.هنجارها محدودیت هایی هستند که فرهنگ بر رفتار اعضای خود تحمیل می کند برای مثال، هنجارهای غیررسمی و هنجارهای رسمی وجود دارد.قوم گرایی مفهومی است که به نگرشی اشاره دارد که بیان می کند ارزش ها و هنجارهای فرهنگ خود برتر از فرهنگ های دیگر است. نمونه آن امپریالیسم استعماری است، زمانی که استعمارگران ساکنان مستعمرات را غیرمتمدن می دانستند، و آلمان نازی، زمانی که آریایی ها خود را نژاد برتر می دانستند.نسبیت گرایی فرهنگی این دیدگاه است که هر فرهنگی باید در زمینه خود و با معیارهای خاص خود تحلیل شود و درک فرهنگی با درک یک گروه فرهنگی آنگونه که خود می بیند و نه با تحمیل برخی استانداردهای خارجی به بهترین وجه به دست می آید. برای مثال، در فرهنگ آمریکایی داشتن یک همسر مرسوم است، در حالی که تعدد زوجات در بسیاری از کشورهای مسلمان هنجار پذیرفته شده است.