نقش فضای مجازی درآموزش فلسفه به کودکان

گسترش روز افزون علم و پیشرفت ومدرنیته در ساختارهای اجتماعی و آموزشی و تعلیم و تربیت دست اندکاران، را متوجه هدایت و سازماندهی فرایندهای آموزشی در بستر فضای مجازی نموده است. فضای مجازی با تعامل دو یا چند سویه و تاثیرگذاری آن در جنبه های مختلف زندگی پاره ای از باورها و هنجارها را دگرگون ساخته و منجر به تقویت فردیت جدید و ابزاری برای تغییر فرهنگ مبدل شده است. رویکردهای ترکیبی راهکارها ی نوین برای پیش برد یادگیری هستند و حرکت به سمت تفکر انتقادی است.وتفکر انتقادی همان آموزش فلسفه برای کودک می باشد. فبک مولفه های نظام آموزش قدیم را به چالش می کشد و مولفه های جدیدی را در برنامه درسی جایگزین می کند و کودکان را به حل مسئله و تحقیق علمی ترغیب می کند. هدف فبک بازگرداندن تعلیم و تربیت از حافظه محوری به تامل محوری و به بار آوردن شهروندانی معقول خودمنتقد و حساس در برابر محیط، است. پژوهش حاضر به بررسی نقش فضای مجازی در برنامه فلسفه برای کودکان می پرازد. این پژوهش بنیادی و به روش تحلیل اسنادی بوده و در آن از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه اسناد و منابع مرتبط با موضوع مورد بررسی می باشد. در اینجا این سئوال مطرح می شود که نقش فضای مجازی در برنامه فلسفه برای کودک با چگونه است آیا می توان ازدریچه فضای مجازی فلسفه را به کودکان آموزش داد اگر به فضای مجازی و ابزارهای مشارکت اجتماعی به عنوان تغییر زیربنایی و اعتقادی نگریسته شود، می تواند رویکرد جدیدی در برقراری ارتباط بین افراد تلقی شود. با آموزش فبک در فضای مجازی نظام حافظه محوری در آموزش و پرورش قدیم به تفکر محوری تبدیل می گردد. یادگیری به صورت فردی به یادگیری جمعی، مشارکتی و تعاملی سوق پیدا می کند و به پرورش هوش معنوی کودکان، ارتقای سطح داوری، عدم تقلید کورکورانه از فرهنگ غربی و جلوگیری از اشاعه فرهنگ ناهمگون غربی با ارزش های ایرانی اسلامی دست می یابیم.

کلیدواژه ها:

فضای مجازی ، فلسفه برای کودک ، آموزش فلسفه