بررسی تطبیقی مولفه های زمان روایی در داستان فرار آلیس مونرو و داستان پرلاشز زویا پیرزاد (علمی- پژوهشی)

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 499

فایل این مقاله در 19 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JCTK-8-15_010

تاریخ نمایه سازی: 18 اسفند 1397

چکیده مقاله:

زمان روایی در قالب دا ستان کوتاه، به دلیل اختصار و تاثیر در شخصیت پردازی، اهمیت بسزایی دارد. در پژوهش حاضر، داستان فرار آلیس مونرو و داستان پرلاشز زویا پیرزاد ازمنظر مولفه های زمان روایی، بر مبنای نظریه ژرار ژنت، مورد بررسی و تحلیل تطبیقی قرارگرفته است. در این جستارف به دو سوال مطرح شده پاسخ داده خواهدشد: استفاده از زمان روایی تا چه حد در قالب داستان کوتاه شخصیت پردازی ضروری است آیا در این سبک از روایت، زویا پیرزاد از آلیس مونرو متاثر بوده است بررسی تطبیقی این دو داستان از منظر زمان روایی، از آن جهت حایز اهمیت ا ست که آثار دو نوی سندهدر، فرم و محتوا دارای ویژگی های مشترکی همچون مولفه های زمان روایی با تاکید بر شخصیت های زنو رویکرد اجتماعی به مسایل زنان ا ست. تحلیل این دو داستان نشان میدهد که وجوه مشترک سبک روایی و محتوایی، با تاکید بر مسایل زنان و رویکرد اجتماعی، به مشکلات آنان در داستان های دو نویسنده و مقارنبودن دوره اوج تکامل این سبک از داستانها در امریکا و اروپا (دهه نود میلادی)،ا بتالیف داستان های زویا پیرزاد و ترجمه فارسی این آثار، میتواند حاکی از متاثربودن او از این سبک داستاننویسی آلیس مونرو باشد.

نویسندگان

جلیل شاکری

استادیار بخش زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان

سهیلا فغفوری

استادیار بخشزبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه ولیعصر(عج) رفسنجان

راحله بهادر

کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه ولی عصر(عج) رفسنجان