بررسی نقش و میزان اثر گذاری مفهوم در هنر و معماری

در حیطه معمارى، واژه در کانسپت جایگاه هاى مختلفى به کار گرفته مى شود. گاه کانسپت معادلایده و یا ایده کلى به کار مى رود و گاه آن را معادل با حجم هاى ابتدایى و ماکت هاى اتودى در فرآیندطراحى مى دانند؛ به طورى که روش هاى کاربرد آن در هنر مفهومى به گونه اى نادرست به معمارى نیزتعمیم مى یابد. مقایسه تطبیقى میان هنر مفهوم گرا با معمارى مفهوم گرا نشان مى دهد ویژگى هاىهنر مفهوم گرا و تجلى مفهوم معمارى مفهوم گرا در حوزه تجلى اثر با یکدیگر بعضا متفاوت است.چنانکه برداشت از آن در هنر مفهوم گرا با موضوعاتى مانند جستجوى علمى در باب ماهیت مسیله،مصالح زدایى، فرم زدایى و ضد زیبایى شناسى بودن اثر همراه است، در حالى که معمارى مفهوم گرا درحوزه هایى مانند پیوندهاى نوستالژیک، روح زمان، تعارض با زمینه، پیوند مفاهیم ذهنى، استعاره گرایى،نمایش رادیکال فرمال، تعلیق برداشت هاى عام فیزیکى معمارى و مفاهیم اقتباسى قابل بازشناسى است.با وجود این، برخى از شاخصه هاى هنر مفهومى در معمارى مفهومى نیز مشهود است از جمله: تبدیلشدن معمارى به پژوهشى در باب معمارى، اهمیت دادن به فرآیند طراحى و استفاده از ادبیات و زبانکمکى. در نهایت اینکه در هنر مفهومى بى توجهى به برداشت هاى عام و فرآیند ساخت وجود دارد امااین موضوع در معمارى متفاوت مى نماید زیرا معمارى منطبق بر نیازها، خواست ها، ساخت و بودجهبوده و وابسته به مکان است . در این پژوهش سعی بر آن است که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس مستندات گردآوری شده به روش کتابخانه ای به بررسی واژه مفهوم و نقش و میزان اثر گذاریآن در هنر و معماری پرداخته شود.

کلیدواژه ها:

کانسپت ، ایده ، معماری مفهومی ، هنر مفهومی