رابطه ی هوش موفق با رضایت از زندگی در بین دانش آموزان دختر متوسطه ی دوره ی اول ارومیه

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی هوش موفق با رضایت از زندگی دانش آموزان دورهی اول متوسطه ی شهرستانارومیه می باشد. پژوهش به لحاظ هدف از نوع بنیادی و به لحاظ نحوه ی جمع آوری داده ها توصیفی بوده که درچهارچوب یک طرح همبستگی انجام پذیرفت. جامعه ی آماری این مطالعه دانش آموزان دختر متوسطه ی دوره ی اولشهری ارومیه بوده ده با است اده از جدول مورگان 318 نفر می باشد که به روش خوشه ای چندمرحله ای ابتدا از بینمدارس نواحی شهری 1 و 2 آموزش و پرورش و سپس از میان کلاس ها انتخاب گردید. دامنه سنی آزمودنی ها از13 سال تا 16 سال بود و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رضایت از زندگی داینر و همکاران و هوشموفق گریگورنکو و استرنبرگ استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی و رگرسیون هم زمانبهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که ضریب همبستگی مثبت معنادار مابین خرده مقیاس های هوش موفق بارضایت از زندگی وجود دارد. بنا به تحلیل رگرسیونی خرده مقیاس های هوش تحلیلی، هوش خلاق و هوش عملیبه ترتیب با ضرایب بنای 0/422، 0/721 و 0/572 می توانند تغییرات مربوط به رضایت از زندگی را پیش بینی کنند. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی، خرده مقیاس های هوش موفق توان پیش بینی کنندگی معنادار رضایت اززندگی را دارا هستند.

کلیدواژه ها:

رضایت از زندگی ، هوش موفق