بررسی انگیزه های پرسش از معناداری زندگی از دیدگاه علامه محمد تقی جعفری (رض)

سال انتشار: 1388
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,657

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MANADARI01_011

تاریخ نمایه سازی: 25 بهمن 1387

چکیده مقاله:

پرداختن به هر موضوعی، بخصوص موضوعات علمی، با یک پرسش آغاز می شود و فهم پرسش صورت گرفته، خود موضوعی است که می تواند راهگشای مهمی در پرداختن به پاسخ آن باشد؛ چرا که تحقیق و تصفیه هر سؤال مانند پاک کردن گرد وغبار از روی جواب آن سؤال است(جعفری، ‌1379). سؤال نیز مانند بسیاری از موضوعاتی که مختص آدمی است دوسوی اخلاقی و غیر اخلاقی به خود می گیرد و یا هدف و غرض خود را در لایه های انگیزه ها و ذهنیت های ناخودآگاه انسان می پوشاند. یکی از مهمترین پرسش هایی که انسانهای بسیاری همواره با آن سؤال، خود و دیگران و حتی خدا را مورد خطاب قرار می دهد، پرسش از معناداری زندگی است. آنچه در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت، در ابتدا انگیزه ها و دلایل طرح این سؤال از سوی انسان های مختلف است و بعد این که طرح این سؤال در جنبه ها و توسط انسان های مختلف، خود چه معانی و ابعادی را می تواند داشته باشد. باتوجه به آنچه در ارتباط با انگیزه های پرسش گری، ابعاد وجود انسان، زندگی و مفهوم معنی آمد می توان این گونه نتیجه گیری کرد که انسانها در ارتباط با انگیزه های پرسشگری به سه دسته تقسیم می شوند: دسته اول کسانی هستند که در دو سوی ابعاد «خود طبیعی» و «خود الهی انسانی» وجود انسان قرار دارند. این دو دسته اصولاً با موضوع معناداری زندگی به عنوان یک مسأله شخصی و چالش زندگی مواجه نمی شوند. دسته دوم کسانی هستند که یا به دلیل عدم رشد واقعی و یا ماندن در سطوح میانی وجود خود (سطوح طبیعی یا انسانی) با زمینه های ثانوی و عارضی حیات درگیرند. این افراد معمولاً به دلایلی اخلاقی و یا عدم درک و فهم صحیح از مفهوم حیات و هدف غایی زندگی شایستگی پرسش ازمعناداری زندگی را ندارند ولی ممکن است خود به عنوان فاعل زندگی خویش، زندگی خود را معنادار تلقی کنند. دلیل شکل گیری پرسش از معنای زندگی از سوی این افراد نیز، معمولاً با انگیزه های غیر طبیعی، بدور از حقیقت حیات و غیر اخلاقی است. دسته سوم دانشمندان و عالمان فرهیخته ای هستند که با صراحت و سادگی از معنای زندگی سؤال می پرسند و هدفی غیر از فهم حقیقت به نیت کسب معرفت و تکامل بیشتر ندارند. همچنین انسانهای معنوی نیز به دلیل تجربه معنادار و هدفمند جزء به جزء زندگی، کل زندگی را معنادار تجربه کرده، لذا هیچ چیزی را بی معنایی ندانسته و فهم نمی کنند.

نویسندگان

سید روح الله رضوانی

دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه اصفهان

علی سلیمانی

دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه اصفهان