ارایه مدلی جهت تحلیل فقر روستایی؛ چالشها و راهکارها

در عصر حاضر درباره فقیر بهطور تحقیرآمیز قضاوت میشود، بهطوری که فقر به بیمهارتی، بیصلاحیتی، بیمسیولیتی یا بیشخصیتی و بیفرهنگی تعبیر میشود. نیازهای مادی فقرا، چیزی جز نشانههای یک کمبود تعیینکنندهتر نیست. اما ظاهرا گویش اقتصادی نوین آن را نادیده میگیرد، در واقع مساله اصلی فقرا این نیست که چه کمبودهایی دارند، بلکه مساله ایناست که شرایط اقتصادی و اجتماعی و شکلگیری تخیل آنها، به گونهای است که به آنها اجازه نمیدهد تا درباره آن چیزی که موجب میشود واقعا با ناملایمات رودرو شوند بهطور مستقل داوری کنند. پس تکیه صرف بر استراتژیهای اقتصادی و عمدتامرکزی برای بررسی فقر روستایی اثربخشی کمتری خواهد داشت. در این رویکرد وقتی فقرا از فقر خود سخن میگویند متوجه میشویم که فقر آنها نه آنچنان است که توسعهگران میگویند، فقر آنها اگر علتی دارد ناشی از تبعات مخرب سیاستهایتوسعه بیرونی بوده است. آنها فقر را نه بدبختی و بینوایی تعریف میکنند )همچنان که توسعه میگوید( و نه آن را چندان غیرقابل تحمل میدانند. فقر در واقع برای آنها ابعادی چندگانه دارد، همچنان که رفاه برای آنان به این صورت است. رفاه برای آنان به معنای رفاه و مصرف الگوی مورد نظر رستو و توسعه نیست که دولتها و متولیان توسعه به بهانه در حال ریاضتاقتصادی بودن بخواهند از زیر بار آن شانه خالی کنند، رفاه برای آنان کمی بیشتر از آنچه دارند است. بر این اساس تحقیق حاضر با استفاده از روش مطالعه اسنادی و کتابخانهای، پس از بررسی مهمترین چالشها و موانع فقر روستایی به ارایه مدلی برای وضعیت فقر روستایی پرداخته است.

کلیدواژه ها:

فقر روستایی ، چالشها ، راهکارها