بررسی تاثیر مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان بر تعالی منابع انسانی (مورد مطالعه : کارکنان دانشگاه ایلام)

دردهه های اخیر، سرعت و تنوع، توسعه علوم و فنون و نظام های مدیریت به حدی بوده که نوعی آشفتگی ذهنی و دشواری انتخاب در واحدهای کسب و کار ایجاد کرده است. مدل های تعالی منابع انسانی در پاسخ به این نیاز شکل گرفته اند که مجموعه فنون و نظام های مدیریتی را در قالبی یکپارچه و سازگار با عملکردهای مؤثر و کاربردی آسان در اختیار بنگاه ها قرار دهند و کیفیت کاری کارکنان بهبود یابد (میرسپاسی و همکاران، 1390). مدل های تعالی منابع انسانی به عنوان ابزاری فراگیر و با نگرش جامع به تمامی زوایای سازمان ها به کمک مدیران می آیند تا آنها را در شناخت دقیق تر کارکنان یاری کنند. این مدل ها برای سنجش و مقایسه عملکرد کارکنان نیز به کار می روند و کارکنان را قادر می سازند تا میزان موفقیت های خود را در اجرای برنامه ها در مقاطع زمانی مختلف، ارزیابی کنند، نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کرده و پروژه هایی را تعریف کنند و به سمت تعالی، سوق دهند(Weston, 2010). انسان موجودی اجتماعی است که از لحظه تولد تا آخر عمر در اجتماع به سر می برد و همواره در تعامل با انسان های دیگر است وی همواره باید بیاموزد که چگونه در جمع زندگی کند و نیازهای خود را ارضا نماید. این امر نیازمند یکسری مهارت های اجتماعی است که فرد طی فرایند یادگیری و جامعه پذیری آنها را فرا می گیرد و یادگیری درست انها می تواند به شکل گیری مسئولیت پذیری اجتماعی منجر شود (قلاوندی و همکارن، 1393). مسئولیت پذیری اجتماعی موضوع جدیدی نیست، اما به نظر می رسد که افزایش علاقه در میان دانشگاهیان و دست اندرکاران به مسئولیت اجتماعی به خاطر منفعت هایی که مسئولیت اجتماعی برای اقتصاد، جامعه و محیط- زیست دارند تازه و جدید باشد(henderson, 2013). سازمان های آموزشی نظیر دانشگاه ها که دارای محیط و جو پویای علمی می باشد دارای اهمیت بیشتری می-باشد. در این سازمان ها، هرگونه اهمال و اخلال در راهبردهای توسعه مدیریت می تواند در افت کمی وکیفی برنامه های دانشگاهی تاثیر مستقیم داشته و ضمن کاهش رضایت اساتید، آموزش فراگیر نیز تحت شعاع قرار داشته باشد. بادر نظر گرفته شدن معیارهای توسعه مدیریت که بر مبنای توسعه مدل های تعالی منابع انسانی و تفکرات استراتژیکی است می توان انتظار داشت که نه تنها این مراکز می توانند دارای قابلیت های بالای داخلی و خط مشی های توسعه آتی مشخصی باشند، بلکه برنامه ها، فرایندها و اهداف برنامه ریزی شده و استراتژیک مشخصی به منظور تعالی می باشند. با بررسی انجام شده از جامعه هدف مشخص گردید که دانشگاه ایلام در بحث رقابت با سایر دانشگاهها و توسعه رشته های دانشگاهی نسبت به رقیبان خود در سطح مطلوبی نیست و در وزارت علوم نیز جزء دانشگاههای غیر برخوردار محسوب می شود. محقق با مد نطر قرار دادن این ضعف ها چرایی و مساله اصلی پژوهش خود را شکل داد و بر این اساس موضوع بررسی نقش توسعه مدیریت در تحقق تعالی دانشگاه طراحی گردید.