مقایسه اثربخشی الگوی چندمحوری با نظریه گینزبرگ بر مهارتهایکارآفرینی دانش آموزان دختر هنرستانهای فنی حرفه ای شیراز

هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی الگوی چند محوری با نظریه گینزبرگ برمهارت کارآفرینی در دانش آموزان بود.روشپژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون وپس آزمون وگروه کنترل بود.جامعه آماری کلیه دانش آموزان دخترسال اول هنرستانهای ناحیه 2شیرازبودند.نمونه گیری به شیوه خوشه ای انجام شد.بدین ترتیب که ابتدا سه هنرستان از بین مدارس ناحیه2شیراز انتخاب شدند ودانش آموزان آن به پرسشنامه مهارت کارآفرینی پاسخ دادند.سپس از بین کسانی که نمره کمتریگرفتند درهرمدرسه 15نفرانتخاب شدندوبه تصادف دانش آموزان یکی ازمدارس درگروه گواه ودانش آموزان دو مدرسهدیگردرگروه آزمایش1و 2جایگزین شدند.گروه آزمایش یک ، 8جلسه 1ونیم ساعته ، آموزش براساس نظریه گینزبرگ دریافتکردند.گروه آزمایش دو ، 8جلسه 1ونیم ساعته ، آموزش براساس الگوی چند محوری دریافت کردند ودر گروه گواه مداخله ایصورت نگرفت .پس آزمون اجرا ویکماه بعد پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک عاملی و آزمون تعقیبیتوکی و مانوا ، تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که بین اثر بخشی و پایداری اثر بخشی الگوی چند محوری با نظریه گینزبرگتفاوت معنادار وجود دارد و الگوی چند محوری اثربخش تر و پایدار تر است.

کلیدواژه ها:

نظریه گینزبرگ ، الگوی چند محوری ، مهارت کارآفرینی