تطبیقی راهکارهای دستیابی به نظام های سیاسی عدالت محور در اندیشه سیاسی غرب: مطالعه

عدالت و تعهد سیاسی از جنبه های گوناگون، همواره مورد توجه و بحث فیلسوفان سیاسی در طول تاریخ اندیشه بوده اند. عدالت به عنوان محور نظم مطلوب سیاسی، همواره هدفی است که هر فیلسوف سیاسی در پی تبیین و دستیابی به آن بوده است. از سوی دیگر، تعهد سیاسی به مسئله مشروعیت نظام سیاسی حاکم بر جامعه ای که به سوی وضعیت آرمانی خود حرکت می کند، می پردازد. مطالعه ارتباط بین عدالت و تعهد سیاسی در چارچوب فلسفی هر اندیشمند، ما را به درکی جامع از نظریه فلسفی او می رساند. تلاش برای دستیابی به توسعه، هدفی است که هر جامعه ای به دنبال آن است. شاید بتوان گفت که شاخصهای اصلی کارآمدی یک نظام سیاسی شامل حفظ ثبات سیاسی، توانایی تطبیق با شرایط جدید، جلب مشارکت و حمایت مردم، برقراری عدالت، تامین رفاه، امنیت، آزادی و سایر ارزش ها هستند. یکی از بحث های بنیادین در حوزه اندیشه سیاسی غرب، که می توان گفت از آغاز تفکر سیاسی بشر تا به امروز ادامه دارد، تقابل تاریخی بین فضیلت و آزادی است. این پژوهش تلاش دارد ویژگی های اصلی دو دسته نظریه های سیاسی فضیلت مدار و آزادی محور را در تاریخ اندیشه سیاسی غرب (از پیش سقراطیان تا قرا ردادگرایان) شناسایی و برجسته کند. در میان این مکاتب، مکتب اسلام به عنوان آخرین دین الهی که برنامه ای جامع برای سعادت بشر ارائه کرده است و منابع آن از کمترین تحریف برخوردار بوده اند از یک طرف و مکتب غرب که امروزه در بیشتر کشورهای توسعه یافته به عنوان مکتب فکری غالب پذیرفته شده است و مدعی به ارمغان آوردن سعادت برای انسان می باشد.

کلیدواژه ها:

عدالت ، التزام سیاسی ، قانون ، مشروعیت ، عدالت در غرب