نگاه به روابط عمومی بعنوان یک علم در عصر نوین ( بخش اول )

بخش اول:
روابط عمومی به عنوان یک علم ، دارای اصول منطقی، نظریه، الگو و معرفت شناسی بوده و از نظر پیش بینی نتایج و قابلیت تکرار پذیری و دارای ظرفیت بسیار برای سازماندهی روابط اجتماعی و بهبود عملکرد سازمان های اجتماعی می باشد. این توانمندی، زمانی قابلیت بروز بیشتری خواهد داشت که نظام های حاکم بر جامعه از یک سیستم باز تبعیت کنند. در این صورت توان و قدرت عمل روابط عمومی به حداکثر رسیده و مدیریت نمادین رفتاری به تعالی بخشیدن به روابط اجتماعی ارتقاء می یابد.
«هزاره سوم» فرصتی است تا روابط عمومی در آرمانی ترین شکل خود امکان عمل پیدا کند. چرا که روابط عمومی برتر و آرمانی باید ارائه کننده بهترین کیفیت باشد. کیفیتی متکی بر علم اخلاق(تقوا) تعهد، مسئولیت، تفاهم، تعامل و همکاری.
با توجه به نکات ذکر شده سوالاتی در ذهن نقش می بندد که جایگاه اصلی روابط عمومی کجاست؟
آیا روابط عمومی در حوزه مدیریت جای می گیرد و یا باید آن را تنها به عنوان واحد اجرایی در نظر گرفت؟
چه راهکارهایی را می توان در ارتقاء روابط عمومی مد نظر قرار داد؟
در این خصوص گروهی معتقدند که : 15سال پیش روابط عمومی در ساختار اداری کشور جایگاه خاص و مشخصی نداشت و هر مدیری سعی می کرد با ارتباطات فردی خود نقش روابط عمومی فلان شرکت، سازمان یا موسسه را برعهده بگیرد.در واقع امروزه نسبت به سالهای گذشته جایگاه روابط عمومی در ساختار اداری کشور روشن تر و مثبت تر و موفق تر شده است. هرچند که این جایگاه واقعی نیست و نیاز به تقویت دارد و خود مستلزم شناخت دقیق تر و بررسی های مهمی است. و درنتیجه بخش های مختلفی که تنظیم کننده و ترسیم کننده تشکیلات یک سازمان یا اداره یا موسسه خواه خصوصی یا دولتی هستند نباید حضورشان محدود به یک «عنوان» از این واحد باشد در این صورت روابط عمومی نمی تواند نقش کلیدی و اساسی خود را ایفا کند. در ادامه باید گفت که: نقش مدیران و کارکنان روابط عمومی نیز در پیشبرد اهداف سازمان بی تاثیر نیست. روابط عمومی که از لحاظ علمی و کاربردی قدرتمند باشد می تواند جایگاه خود را در سیستم اداری پیدا کند و از امکانات و پتانسیل موجود استفاده کرده و سطح کمی و کیفی کار را ارتقاء دهد.