سعید کیوان پور :شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر (محقق) مبانی جرم شناسی و روانشناسی Author and resear
153 یادداشت منتشر شدهاز وطن خود دفاع کنید ؟
در باره ی ارزیابی وطن و شناخت هویت و مختصات آن ، مباحث فراوانی در کتابهای سیاسی و اجتماعی و حتی حقوقی مطرح شده است . بدانجهت که ممکن است تفسیر و نقد و تحلیل در دسترس مطالعه کننده محترم نباشد ، لذا آن مباحث را که مورد احتیاج است در این یادداشت می آوریم.
در علوم سیاسی و حقوق مدنی و همچنین در تفسیر لغوی وطن اختلاف نظری وجود دارد .
بعضی از متفکرین علوم سیاسی معتقدند که وطن یک انسان عبارت از جایگاهی است که در آن زندگی می کند .
بعضی دیگر می گویند: برای صدق وطن کافی نیست که جایگاهی برای زندگی یک انسان بوده باشد ، بلکه باید روابطی طبیعی یا قراردادی با آن جایگاه داشته باشد ، مانند زائیده شدن در آن جایگاه و پذیرش آداب و رسوم و حقوق و اخلاق و مذهب مردم آن جایگاه . گروهی مسئله ی همزبان بودن و روابط دیگری را نیز برای تحقق ( مواطن و هموطن ) ذکر کرده اند .
به نظر میرسد مفهوم رابطه یک انسان با جایگاهی که در آن زندگی می کند ، کاملا نسبی بوده باشد . هرچه که ریشه های وجودی طبیعی یک انسان در یک جایگاه زیادتر و قوی تر بوده باشد ، مسلم است که ارتباط آن شخص از نظر روانی و طبیعی و قراردادی با آن محل بیشتر و قوی تر خواهد بود . این یک مسئله کاملا طبیعی است که چنانکه انسان هر اندازه هم از نظر شخصیت روانی و حقوقی و علمی و اجتماعی از پدر و مادر خود فاصله داشته باشد، باز با آن دو موجود ( پدر و مادر ) به عنوان منشا اصلی وجودش می نگرد ، همچنین جایگاهی که برای یک فرد وطن اصلی تلقی شده و ریشه های وجودی خود را از آن می بیند ؛ هر اندازه هم آن وطن از موقعیت فعلی انسان برکنار بوده باشد ، باز نوعی از حساسیت لطیف در باره ی آن وطن در درون خود مشاهده می کند.
برای تصدیق این معنی کافی است که اوراق تاریخ بشری را با دقت زیر و رو کنیم تا ببینیم این حساسیت چه قربانی ها که نگرفته و چه انسانها را که میلیونها به خاک و خون نیاغشته است . در قرن حاضر هم مشاهده مینماییم که کلمه ی انترناسیونالیسم (جهانی) مانند تنفس ضروری از دهان زن و مرد و کوچک و بزرگ و پیشرو و پسرو بر می آید ، اگر درست تحلیل شود و دقت کافی مبذول گردد ، خواهیم دید که کلمه ی انتر تنها به عنوان مقدمه و مدخل به ناسیونالیسم (وطنی و ملی) است ، نه اینکه واقعا مقصود گویندگان چشمگیر ، آن جهان وطنی است که خطابه ها و نسخه های مبتذل کتاب ها برای خریداری افکار گفته می شود . به هر حال گمان نمی رود ناپلئون ها از گفتن انترناسیونالیسم امتناع بورزند ، بلکه مقصود حقیقی شان را باید دریافت که عبارت است از اینکه حقوق و سیاست و اخلاق و اقتصاد و تمام ایدئولوژی ها حتی خود انسانها باید جهانی بوده باشند ، به شرط اینکه وطن همه ی جوامع و ملل خود پاریس و کاخ ناپلئون را مثلا جایگاه نزول وحی آن مسائل و ایده ها و انسانهای جهانی بدانند !! گوئی همه ی مردم از ایمان و شئون الهی آن ، و از عظمت های انسانی و تحولات تکاملی آنها تنها و تنها حب الوطن را ملایم مذاق خود می دانند .
می گویند: جمعی از فضلاء برای گردش بیرون رفته بودند ، شخصی را دیدند که با لباس و قیافه ژولیده از دامنه ی کوهی عبور می کند. اعضای مجمع گفتند : او را صدا کنیم و قدری با او به گفتگو بپردازیم . صدایش کردند ، او هم اجابت کرد و آمد در مجمع آنان شرکت کرد . پس از گفتگوهای معمولی ، پرسیدند : آقای درویش ، نماز هم می خوانید یا خیر ؟ پاسخ داد : نه هرگز ! آن جمعیت از روی تعجب پرسیدند : چرا نماز نمیخوانی ؟ گفت به دستور قرآن عمل میکنم . گفتند : در کجای قرآن نوشته است نماز نباید خواند ؟ درویش پاسخ داد : " ولاتقربوا الصلوات "( به نماز نزدیک نشوید ) گفتند : چرا دنبال آیه را نمیخوانی که فرموده است : در حال مستی و بیخودی ناشی از پرخوری و سایر عوامل پراکنده ی حواس به نماز نزدیک نشوید . درویش پاسخ می دهد : ای بابا مگر همه ی مسلمانها به همه ی قرآن عمل می کنند؟ من به مقداری از قرآن عمل میکنم ، شما هم بروید به مقدار دیگر عمل کنید!!!
باید در نظر گرفت که پدیده انس انسانی و به طور عموم انس هر جانداری با محیط زادگاه و زندگی اش ریشه ای بس قوی تر و ناپذیر از آن دارد که در موضوع وطن منحصر گردد ، این انس و وابستگی حتی به موضوعاتی از قبیل حیوان و درخت و حتی ساختمان سکونت و ماشین نیز... سرایت میکند . به طور فراوان دیده شده است که موضوعات مزبور که چند ماه یا چند سالی مورد علاقه ی انسان قرار گرفته است ، با او به گفتگو می پردازد و به از دست رفتن آنها حسرت می خورد و در موقع یادآوری آنها حالت روانی رقت باری را در خود احساس می کند . این انس و علاقه از نظر طبیعت انسانی به وطن و اشیاء مورد علاقه جای تردید نیست و ریشه اساسی آن از اجابت و تسلیم آن اشیاء در مقابل بروز و گسترش حیات آدمی سرچشمه میگیرد، گوئی طبیعت حیات چنین تلقی کرده است که اشیاء میدانی برای زندگی او باز کرده اند . بنابراین حب الوطن به همه ی اشیاء از موضوعاتی که مورد شدیدترین علاقه ی حیات است( کالبد مادی و اجزای درونی و برونی آن) گرفته تا کتابی که محصل چند روزی با آن سروکار داشته است ، از زادگاه و محیط زندگی گرفته تا کوی معشوق که ممکن است میلیونها فرسخ با وطن خود عاشق فاصله داشته باشد ، همه و همه را شامل می شود .
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه
جلد ششم خطبه بیست و نهم ص ۱۹۸
علامه محمد تقی جعفری