سعید کیوان پور :شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر (محقق) مبانی جرم شناسی و روانشناسی Author and resear
154 یادداشت منتشر شدهعشق محور زندگی همسران است؟
Keyvanpur saeid
همانگونه که " جسم انسان " برای زنده بودن و ادامه ی حیات نیاز به " روح " دارد و جسم بی روح ، سرد و پژمرده است ؛ زندگی زناشویی نیز برای سعادت و شادابی و با ثمر بودن و پویایی ، نیاز به روح دارد و روح آن عشق و محبت است و زندگی بدون آن ، مانند جسم بی روح می باشد . و همچنین ؟ همانطور که اجزای یک ساختمان برای انسجام خود نیاز به مصالح مورد نیاز دارد اوراق یک کتاب به شیرازه محتاج است ، کانون خانواده نیز برای استحکام و ادامه ی حیات پربار خود ، نیاز به مصالح و شیرازه دارد و آن عشق و محبت و علاقه بین زن و شوهر است .
عشق کیمیای سعادت است که به دلهای افسرده و نا امید ، نشاط و امید می دهد و سردیها را به گرمی و حرارت تبدیل می کند " از محبت خارها گل می شود "
از محبت ، تلخها شیرین شود
از محبت ، مسها زرین شود
در این باره به سخنی ارزنده از استاد شهید مطهری بنگریم :
پسر و دختری که هیچکدام آنها در زمان تجردشان در هیچ چیزی نمی اندیشیدند مگر در آنچه مستقیما به شخص خودشان ارتباط داشت ، همین که به هم دل بستند و کانون خانوادگی تشکیل دادند ، برای اولین بار خود را به سرنوشت موجودی دیگر علاقه مند می بینند ، شعاع خواسته هایشان وسیعتر می شود، و چون صاحب فرزند شدند ، به کلی روحشان عوض میشود . آن پسر خجالتی و عزیز دردانه اکنون چالاک و پرتحرک شده است و آن دختری که به زور هم از رختخواب بر نمیخاست ، اکنون تا صدای کودک گهواره نشین را میشنود ، همچون برق می جهد . کدام نیرو است که بی حالی و رخوت را برد و جوان را اینچنین حساس ساخت ؟ آن جز عشق و محبت نیست... عشق قوای خفته را بیدار و نیروهای بسته شده و مهار شده را آزاد می کند مانند شکافتن اتم ها و آزاد شدن نیروهای اتمی ، الهام بخش است و قهرمان ساز ... عشق نفس را تکمیل و استعدادهای حیرت انگیز باطنی را ظاهر می سازد . از نظر قوای ادراکی ، الهام بخش و از نظر قوای احساسی، اراده و همت را تقویت می کند " ۱
اگر عشق و محبت ، بر زندگی خانوادگی حاکم باشد و زن و شوهر یکدیگر را از صمیم قلب دوست داشته باشند ، بسیاری از مشکلات آسان می شود و اصلا مشکل به حساب نمی آید ! مانند سختی های جهاد در راه خدا که برای مجاهد راستین ، از عسل شیرین تر است و مانند سختی هایی که یک انسان محقق در راه علم و تحقیق تحمل می کند و از آنها لذت میبرد . اما اگر عشق و محبت ، وجود نداشته باشد ، بسیاری از امور زندگی ، حتی امور ساده و آسان برایشان سخت می شود و مانند اعمال شاقه در زندان جلوه میکند و روح و جسم را می آزارد . اگر عشق و علاقه باشد ، زن و شوهر " عینک زیبا بینی " بر چشمان خود می زنند و هرچه می بینند خوبی و زیبایی است ؛ حتی ممکن است عیبهای یکدیگر را هم زیبا ببینند ! اما اگر این عنصر حیات بخش، نباشد " عینک زشت بینی و بدبینی" بر چشم می زنند و همه چیز یکدیگر را و کل زندگی را زشت و بد می بینند ؛ حتی ممکن است خوبیها و زیبائیهای یکدیگر را نیز زشت و ملال آور ببینند .
این جزء طبیعت و سرشت انسان است که اگر کسی یا چیزی را دوست نداشته باشد ، از اسم و نشانه و یاد خاطره و همه چیز آن بدش می آید . و اگر نسبت به کسی یا چیزی علاقه داشته باشد ، از هرچه بر او دلالت کند و یادآورش باشد ، خوشش می آید و همه ی اعمال او برایش دلپذیر و لذت بخش است .... ادامه دارد