ادعا و در دسترس دیگران قرار گرفتن

از شیخ ابومسلم فارسی شنیدم که گفت : وقتی من با جماعتی قصد حجاز کردم و اندر نواحی حلوان کردان راه ما بگرفتند و خرقه هایی که داشتیم از ما جدا کردند . ما نیز با ایشان نیاویختیم و فراغ دل ایشان جستیم . یکی بود اندر میان ما که اضطراب می کرد . کردی شمشیر بکشید و قصد کشتن او کرد . ما جمله آن کرد را شفاعت کردیم .
گفت : روا نباشد که این کذاب را بگذرانیم . لا محاله او را بخواهم کشتن ما علت کشتن از وی بپرسیدیم .
گفت : از آنکه وی صوفی نیست و اندر صحبت اولیا خیانت می کند . این چنین کس نابوده به .
گفتیم : از برای چه ؟ گفت : از آنکه کمترین درجه ی تصوف جود است و او را که اندر این خرقه ی پاره چندین بند است او چگونه صوفی باشد ؟ (1)
***
[یزدانپناه عسکری]
نباید ادعا کرد و به واسطه آن ادعا خود را در دسترس دیگران گذاشت. لباس درویشی یا صوفیگری یا ...
***
_______
1 – کشف المحجوب هجویری
- تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران ، صوفیانه ها و عارفانه ها ، بخش اول ، نادر ابراهیمی – تهران : پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی ، چاپ دوم 1377 ص 210