اسم لطیف
[توشی هیکو ایزوتسو] (1)
اسم لطیف یا بسیط با این معنای ویژه، مطلق را « جوهری» تعریف می کند، غیر مادی، رویت ناپذیر، ساری در تمام موجودات؛ آنچنان که رنگ در ماهیت اشیا اشاعه می یابد، لطیف در تمام عالم ساری است. این جوهر بی نهایت متغیر و در همه چیز ساری؛ موجد اشیاست. قرآن بلافاصله بعد از گفتن « الله اللطیف »، « الخبیر» بودن او را نیز تایید می نماید، یعنی بر همه چیز آگاه است. صفت خبیر هم برای ابن عربی معنای بسیار با اهمیت خاصی را علنی می نماید. اگر لطیفرا مرجعی در ارتباط حق با اشیای خارجی عالم بدانیم، خبیر عامل استنباط ارتباط حق با « درون» تلقی می شود، یعنی آگاهی بر تمام اعیانی که آگاه هستند. به گفتاری دیگر، حق نه فقط بر تمام اعیان برونی عالم آگاه است، بلکه از درون تمام چیزهایی هم که آگاهی دارند با خبر است و اوست که موجب حقیقت باطنی این آگاهی است.
حق دانای مطلق و علمش ازلی است. بنابراین همه چیز بدون استثنا از ازل برای او معلوم بوده است. علاوه براین نوع علم ازلی، حق در درون تمام چیزهایی هم که به آنها آگاهی عطا کرده است، ساری است، و تمام آنها را از راه اعضای شناختی شان می شناسد. اگر این موضوع را از جهتی دیگر؛ یعنی، جهت انسانی قضیه بنگریم، متوجه می شویم آنچه را انسان می اندیشد، می بیند، و می شنود، در حقیقت حق در درون او نهاده است تا انسان بتواند با اعضای حسی خود ببیند و بشنود.
***
[یزدانپناه عسکری]
بی کرانگی اسم لطیف، جامع جمیع اسما بودن است.
_______
1 - مفاتیح الفصوص، محیی الدین ابن عربی (بررسی مفاهیم کلیدی فصوص الحکم)، توشی هیکو ایزوتسو، مترجم: حسین مریدی، دانشگاه رازی کرمانشاه ۱۳۸۵. ص 201 و 203