فرضیه مطلوبیت فرزندآوری
مطلوبیت کل بیان می کند که استفاده هر چه بیشتر از یک کالا مطلوبیتی کمتر نسبت به استفاده قبلی به مصرف کننده می دهد. برای مصال اگر مصرف کننده از نوشیدن یک فنجان چای به اندازه 100 واحد احساس رضایت کند، بار دوم خوردن چای به او دیگر 100 واحد احساس رضایت نخواهد داد و این میزان به 80 خواهد رسید. نوشیدن هر چه بیشتر چای باعث خواهد
شد که فرد میزان کمتری احساس رضایت کند و نهایتا این میزان رضایت به عددی منفی خواهد رسید. (مهرگان و پاداش،1396: 86-87)*.
حال فرضیه ما این است که این روند در مسئله فرزندآوری نیز صادق است. یعنی هر چه تعداد فرزندان بیشتر باشد مطلوبیت کمتری را می توان برای والدین متصور بود تا جایی که ممکن است به حد اشباع برسد و حتی نمره منفی بگیرد! پس باید در پژوهشی مشخص شود که فرزند اول مطلوبیت بیشتری نسبت به فرزند دوم داشته است و به همین منوال فرزند دوم نسبت به فرزند سوم و ... اگر تعداد بیشتری از افراد این گزاره ها را تایید کنند می توان گفت که فرضیه درست به نظر می رسد. از طرفی چون بر عقلایی بودن مصرف کننده تاکید شده است یک نکته مهم را می توان برداشت کرد و ان این است که در جوامعی که این کنش ( فرزند آوری) رایگان بوده یا به عبارت دیگر والدین مسئولیت و وظایف کمتری نسبت به فرزندان دارند، عین علم اقتصاد نظریه رفتار مصرف کننده دیگر صادق نخواهد بود بلکه حتی ممکن است فرزندان بیشتری نیز متولد شوند اما در جوامع مدرن که والدین مسئولیت بیشتری در قبال رفاه فرزندان دارند و برای آنان هزینه می کنند، طبیعی است با توجه به هزینه هایی که ( در همه ابعاد مادی و غیر مادی) برای فرزند می کنند، خواهان تعداد فرزندان بیشتری نباشند و فرزند اول بیشتر از فرزند دوم مطلوبیت داشته باشد. البته که بعد کیفی ماجرا چیزی است که از آن نمی توان صرف نظر کرد و به مسائل اجتماعی همچون دیگر علوم نگریست. فرزند اول ممکن است ویژگی هایی داشته باشد که اصلا انتظارات والدین را برآورده نکند. پس فرضیه ما زمانی می تواند مورد سنجش قرار بگیرد که یا نگاهی عمومی و کمی به ماجرا داشته باشیم یا چگونگی بودن فرزند را هم در نظر بگیریم.
بر اساس پژوهشی آزمایشی که در اردیبهشت ماه سال 1401 در شهر تبریز انجام دادیم متوجه این نکته شدیم به طور کلی هر چه تعداد فرزندان بیشتر می شود، خوشحالی والدین از تولد فرزند کمتر می شود. ما با 12 نفر از شهروندان از سه منطقه 2، 6 و 10 مصاحبه کردیم. یکی از مصاحبه شوندگان می گفت: "شش خواهر و برادر بودیم. از صبح تا شب خاک بازی می کردیم. فقط شب ها به خانه می آمدیم و کسی نگرانمان نبود...". البته که قضیه خیلی پیچیده تر است و عوامل بسیاری را باید بررسی کرد. یکی از مصاحبه شوندگان که خانمی 48 ساله بود می گفت: "برای فرزند اول خیلی خوشحالی کردم. هنوز تجربه نداشتم. این خوشحالی درباره فرزند سوم کاهش یافته بود".
*مهرگان، نادر، پاداش، حمید (1396)، اصول و مبانی علم اقتصاد، تهران، نور علم
این فرضیه به صورت یادداشت علمی مطرح می شود تا اگر پژوهشگرانی مایل باشند، با من تماس بگیرند تا باهم به بررسی علمی تر موضوع بپردازیم.
ایمیل: saeedmobayyen@gmail.com