دفاعیه ارشد: بررسی عناصر نمایشی داستان سیاوش با تاکید بر کهن الگوهای یونگ
حوزه های تحت پوشش: ادبیات
برگزار کننده: موسسه آموزش عالی هنر شیراز
داستان سیاوش یکی از بلند ترین و مهم ترین داستان های شاهنامه است که بسیاری از آن بعنوان غمنامه نیز یاد کرده اند ومی توان آن را از جنبه های مختلف ادبیات نمایشی ، عرفانی، غنایی و روان شناختی مورد واکاوی و پژوهش قرارداد . در این پژوهش سعی شده است با روش توصیفی - تحلیلی ابتدا به بررسی ساختار داستانی و عناصر نمایشی داستان سیاوش پرداخته و سپس با مطابقت دادن آن یافته ها بانظریه کهن الگوهای مکتب روان شناسی تحلیلی یونگ ؛ تطبیقی درخور توجه در زمینه داستان سرایی حکیم فردوسی به انجام رسانیده شود . گو اینکه داستان سیاوش آمده در شاهنامه نه تنها با موازین داستان نویسی امروزی کاملا هماهنگ ، بلکه سرآمد و بهترین الگوی داستان نویسی بوده و می تواند منبعی سرشار از موضوعات مختلف برای ادبیات نمایشی باشد . بی شک نقش کهن الگوها و جایگاه آنها در این داستان برای نگارش این پژوهش از اهمیت خاصی برخوردار است .زیرا یونگ روان ما انسانها را به دو بخش خود آگاه و ناخودآگاه تقسیم می کند و معتقداست ، بخش ضمیر ناخودآگاه ، خود شامل « ناخودآگاه فردی » لایه ای نزدیک به ذهن و« ناخودآگاه جمعی » عمیق ترین لایه های روانی ذهن انسان را در بر می گیرد . این ناخودآگاه جمعی ، نقش زیادی را در نگارش جزوه حاضر به خود اختصاص داده و سعی شده است ، عناصر نمایشی داستان سیاوش را از حیث وجود رمزها و نمادهای آشکار و پنهان با استفاده ازجلد دوم شاهنامه شش جلدی خالقی مطلق ، چاپ نیویورک بیان گردیده و نهایتا با تحلیلی روانکاوانه ، با کهن الگوهای یونگ مطابقت داده شود .
معرفی سخنرانان: گرد آورنده : مجید آزادگان استاد راهنما : دکتر پرویز جاهد اساتید داور:دکتر رضا خوش شانس و دکتر احسان علیرضایی