بررسی همبستگی هوش مدیریتی و دانش تجربی برشایسته گزینی درصنعت برق ایران

نتایج تحقیقات نشان از کمبود نیروهای مدیریتی و افزایش نیاز صنعت های سازنده به مدیران به مراتب توانمندتر، مستعد تر ، ماهرتر و شایسته تر از مدیران امروزی ، در سال های آینده دارد و حقیقت این است که شناسایی بهره گیری از مدیران شایسته ، یکی از اساسی ترین چالش های پیش روی سازمان ها برای عبور از شرایط دشوار فردا است . به همین منظور، بسیاری از سازمان های آینده نگر ، به دنبال طراحی برنامه های جدی و منظم جانشین پروری برای برآورد و تامین نیازمندی های آینده خوددر این زمینه هستند . جانشین پروری به عنوان یک سازو کار راهبردی در تداوم حیات سازمان ها در طول زمان اهمیت زیادی دارد و تربیت مدیران کلیدی متناسب با برنامه های راهبردی سازمان را به گونه ای هدفگذاری می کند که توانمندی مدیران همراستا با تحولات محیطی و بلوغ سازمانی ارتقا یابد . امروزه در سازمان ها افراد متفکر ، مسئولیت پذیر و مبتکر که از عهده تصمیمات سریع و مهم برآیند کمیاب بوده و به شدت مورد درخواست سازمان ها هستند . بر این اساس هدف پژوهش حاضر تبیین برنامه های استعدادیابی و جانشین پروری در انتخاب مدیران شایسته در صنعت برق می باشد . روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی با رویکرد پیمایشی می باشد . در این تحقیق برای سنجش روایی از روش روایی صوری و روایی سازه استفاده شد و جامعه آماری این پژوهش شامل 224 نفر از کارشناسان صنعت برق بوده که برای سنجش پایایی پرسشنامه نیز از روش مشهور ضریب آلفای کرونباخ 0.957 استفاده شد . همچنین با بهره گیری از آنالیز مسیر و نرم افزار Amos نسخه 60 به آزمون فرضیه های تحقیق پرداخته شده است . نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد رابطه معنی داری بین هوش مدیریتی و دانش تجربی با شایسته گزینی در صنعت برق وجود دارد.

کلیدواژه ها:

هوش مدیریتی ، دانش تجربی ، صنعت برق ، شایسته گزینی