پزشکی، اخلاق و صلح در اندیشه ابن گبیرول

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 340

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCPD03_052

تاریخ نمایه سازی: 15 دی 1398

چکیده مقاله:

ابن گبیرول(فیلسوف قرن 11 یهودی و اندلسی) معتقد است رذیلت اخلاقی حاصل خروج مزاج بدن از حالت طبیعی است. یعنی زمانی که یکی از طبایع چهارگانه از حد خود خارج شده و بر بدن غالب گردد یکی از رذایل اخلاقی بر انسان تسلط مییابد. شرط فضیلتمند زیستن این است که به نوعی از این حالت ( یعنی طغیان یک طبع بر دیگری) جلوگیری کنیم. از طرفی طبق فهم فلسفه قدیم، وظیفه پزشکی این است که از اختلاط طبایع و مزاج های جسمی جلوگیری کند. بنا به این سخن، می توان گفت که پزشک در اخلاقی زیستن یک فرد نقش بزرگی دارد. با پذیرش این گزاره میتوان بین پزشکی و صلح هم رابطه ایجاد کرد. اگر صلح را نتیجه یک سری فضایل اخلاقی و عدم آن را نتیجه برخی رذایل مانند خشم، غرور، خست، سنگدلی، دنائت طبع، حسادت و ... بدانیم آنگاه می توانیم این نتیجه را بگیریم که علم پزشکی نقشی اساسی در آموزه صلح دارد. لازم به ذکر است هرچند فهم ابن گبیرول از پزشکی محدود است و آن را ورای طب سنتی نمی بیند اما می توان گفت که چارچوب فلسفه اخلاق او و فهمش از این علم میتواند به پزشکی امروز هم تسری یابد؛ چرا که او معتقد است اخلاق حاصل به هم خوردن شرایط طبیعی بدن است؛ حال چه این شرایط را با مزاجها توضیح دهیم و چه با ابزارهای پزشکی نوین، فرقی در اصل قضیه نمی کند. با این وصف، پرسش اصلی پژوهش حاضر عبارت این است که آیا میتوان از طریق بررسی فلسفه اخلاق ابن گبیرول و ارتباطش با پزشکی، میان علم و آموزه صلح به عنوان یک از نتایج اخلاق نسبت بر قرار کرد به دنبال پرسش اصلی، فرضیه ای را که دنبال خواهیم کرد این است که اخلاق ابن گبیرول مبتنی بر پزشکی به عنوان یک علم است. همچنین، از دل اخلاق این فیلسوف میتوان آموزه صلح را نتیجه بگیریم. بنابراین، می توان گفت که آموزه صلح در اخلاق ابن گبیرول مبتنی بر علم پزشکی است. متد و روش اصلی در این مقاله، پدیدارشناسی متن محور است. ما از طریق بررسی تحلیلی و ارجاع مستقیم به متن عربی کتاب اصلاح الاخلاق ابن گبیرول و نیز کتاب انتخاب مروارید و برخی اشعار عرفانی او سعی در استخراج نتایج مطلوب داریم. در این تحقیق، به تفاسیر انسان گرایانه سارا پسین از فلسفه ابن گبیرول و نیز شروح ولفسون نیز رجوع شده است.

نویسندگان

حسین نیازبخش

دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه شهید بهشتی