نقش خورشید در باورهای اعتقادی مرگ در میان مردم ایران باستان

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 958

فایل این مقاله در 9 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

AAHI01_041

تاریخ نمایه سازی: 1 مرداد 1398

چکیده مقاله:

ناشناخته بودن دنیای پس از مرگ، انسان را بر آن داشته تا در صدد یافتن راه گریزی باشد. میل به نامیرایی از آن دسته از تمایلات غریزی است که به صورت فطری و ذاتی در وجود انسانها داشته است. قرار دادن هدایا در کنار اجساد جنینی در داخل قبور در عصر آهن، نشان از اعتقاد به زندگی پس از مرگ در نزد اقوام بومی فلات ایران دارد. در این دوره، سنت دیرپای دفن مردگان در زیر کف خانه های مسکونی متروک و دفن مردگان در قبرستانهای خارج از محل زندگی رواج داشته است. نقش سواستیکا یا چلیپا از اوان تاریخ، به عنوان نماد خورشید استفاده میشد. پرسش این است که خورشید در باور انسان چه نقش اسطوره ای را در بحث مرگ ایفا می کند انسان ارتباطی با خود و طبیعت اطراف خویش می یابد. زمین با انرژی خورشید بارور می شود و گیاهان و در پی آن جانوران هستی می یابند. زن، نوزادی را در بطن خود می پروراند و کودکی را می زاید. خورشید هر روز از پس افق برمی آید و هرشب افول می کند؛ انسان فناپذیر است و به شکم زاینده زمین باز خواهد گشت. خورشید مظهر جاودانگی بوده چرا که هر صبح بسان مردهای از گور بر می خیزد و مانند مادری مهربان، فرزندانش را در آغوش می گیرد. از سوی دیگر زورق خورشید در ایران پرندگانند که روان متوفی را به دنیای دیگری هدایت می کنند. خورشید یکی از ستارگان عینی و واقعی نیست ولی اسطوره حافظ روح است، طلوع و غروب خورشید یک رویداد عینی و در عین حال یک واقعه روانی و درونی است. گردش روزانه خورشید در آسمان به شکل تصویری از زمان ازلی بر روان آدمی حک می شود. گردش روزانه خورشید، تقدیر قهرمانی را باز می نماید که زوال نمیپذیرد و هر غروب به استقبال مرگ می رود. این مقاله به صورت پژوهش تحلیلی فراهم شده و اطلاعات آن نیز به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده است.

کلیدواژه ها:

خورشید ، نامیرایی ، ماه ، عقرب ، اساطیر هند و ایرانی

نویسندگان

نادیا پورعباس تحویلداری

کارشناس ارشد صنایع دستی، کارشناس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری