حذف تشیع، علت اصلی سقوط آندلس در نظریه ابن ابار و جامعه شناسی دیدگاه ابن خلدون در فروپاشی امویان آندلس

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,062

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_HISS-2-14_009

تاریخ نمایه سازی: 30 تیر 1398

چکیده مقاله:

شبه جزیره ایبری که مسلمانان آن را آندلس نامیدند، ازمایشگاه سقوط دولت ها است، سقوط دولت ها مطالعه ای راهبردی در علوم انسانی است که در گستره وسیعی از تحقیقات میان رشته ای بین فلسفه سیاسی، تاریخ، جامعه شناسی و روانشناسی در این پژوهش در نمونه تاریخ آندلس مطرح شده است. پژوهش سبب شناسی و بررسی علل سقوط شهرهای آندلسی از سقوط دولت امویان تا سقوط دولت بنی احمر آخرین دولت مسلمین در اندلس است. این تحقیق سقوط اندلس را در پارادایم چند علتی و پارادیم یک علتی که از مورخ اندلسی معاصر سقو ط ابن ابار است، تحلیل کرده است و درستی نظریه ابن ابار را اثبات کرده است. پژوهش حاضر مطالعه علل سقوط اندلس بین چند علم مدرن و استفاده تاسرحد امکان از روشهای مطالعه آن ها است. سقوط نهایی آندلس و دولتهای اسلامی و عربی بخشی بزرگ از تاریخ جهان و دوره ویژه ای در تاریخ اسلام است. حدودهشتصد سال از تاریخ اسپانیا و پرتغال امروزی به مسیله ظهور و سقوط دولت های اسلامی تعلق دارد. متفکرانی اندلسی که روزگار سقوط را ملاحظه کرده اند، گزارشهای دقیق از سقوط ارایه کردهاند. عبدالملک بن حبیب نخستین تاریخنگار اندلس و ابن ابار که نظریه یک علتی سقوط اندلس را ارایه داده است که موید به گزارش المعجب (1389) است. پس از او ابن خلدون نظریه ای در برابر آن در علل سقوط ارایه کرد، نظریه اومبتنی بر کارکرد عامل عصبیت است. او ابتدا این فرضیه را برای توجیه سقوط امویان آندلس مطرح کرد و سپس به فرایند سقوط نهایی آندلس تسری پیدا کرد، فرضیه عصبیت چنانکه در مقاله علل واقعی سقوط اندلس آمده است، کارامدی لازم برای بیان علل سقوط امویان و سبب های فروپاشی حکومت مسلمانان در اندلس را نداشته است. علت شناسی و سبب شناسی مفصل سقوط آندلس در کتاب تاریخ تحلیلی اندلس (1389) و مقاله علل واقعی سقوط آندلس (1390) و کتاب اهل بیت در متون اسلامی اندلس (1395) ذکرشده است و مجموعه ای از علل بیرونی و درونی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی با روش های علم جامعه شناسی دسته بدی و تحلیل و براورد شده است. پژوهش حاضر تحقیقاتی در چهارچوب جامعه شناسی تاریخی حوادث سقوط است، که به تحلیل ونقد مجدد علل یاد شده پرداخته است و نقد نظریه عصبیت ابن خلدون در سقوط امویان اندلس است و استفاده از نظریه او در مورد انحطا ط قدرت اسلامی در ایبری و سقوط نهایی اندلس را بررسی کرده است و نظریه یک علتی ابن ابار در سقوط اندلس را بیان و تحلیل نموده است. نظریه یک علتی ابن ابار دارای نمود بیرونی و شیییت تاریخی است. این پژوهش میان رشته ای از ساختارهای ذهنی جامعه شناسی و روانشناسی در نقد رفتار دولتمردان و خلفای اموی بهره گرفته است و جزییات رفتار امویان در اندلس و دول پس از آن ها را بررسی کرده است. در نظریه یک علتی این ساختار ذهنی حاکم است که برخورد ایده یولوژیها و مذاهب در اندلس موجب سقوط اندلس شد ودر کاربست نظریه عصبیت ابن خلدون این رویداد قابل توجیه درست و کامل نیست زیرا عصبیت خود تابعی از علل دیگر است. پژوهش براساس دیدگاه های چند جامعه شناس مانند، گورویچ و آنتونی گیدنز، سرژ پوگام دو جامعه شناس معاصر و مطالعات گسترده مولف در کارکرد های ساختار های نظری جامعه شناسی مدرن در بررسی حوادث تاریخی است. که نمونه ان در کتاب شکل گیری شهر در قرون وسطی و بیان روند تغییرات اجتماعی در جامعه قم قر ون نخستین هجری است که با مهاجرت و ترکیب جمعیتی پایدار جدید در ایران همراه بود1395/1384 و روند تغییرات اجتماعی و مهاجرت عرب به شبه جزیره ایبری در کتاب تاریخ تشیع دراسپانیا است ( 1395 ). که سیر مهاجرت عرب به شبه جزیره ایبری و برخورد ها و رفتار عرب اموی با سایرافراد عرب در هنگام فتح و استقرار و تاسیس دولت بوسیله عرب در اندلس است. سه مقاله تحولات فلسفی کلامی عهد مرابطین ( 1380 ) و موحدین( 1382 ) و حفصیان ( 1384 ) زمینه های عملی و نظری شکل گیری دیدگاه ابن ابار در مورد حذف تشیع و اهل بیت از اندلس را بررسی کرده است.

نویسندگان

محمدرضا شهیدی پاک

استادیار گروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی تهران. ایران