بررسی عملکرد تطبیقی سیاست خارجی اوباما و ترامپ در افغانستان

ایالات متحده در اکتبر2001 به افغانستان حمله کرد وطولانی ترین جنگ درتاریخ امریکا آغاز شد. آمریکا در طی سال های حضور در افغانستان آشکار ساخت که مبارزه با تروریسم هدف کوتاه مدت و عاملی برای حضور بلندمدت و دستیابی به اهداف استراتژیک در قلب آسیا است. بعداز10 سال در22 ژوئن 2011 باراک اوباما اعلام کردکه نیروهای امریکایی درآینده ای نزدیک شروع به خروج ازافغانستان می کنند. سیاست اوباما درمورد افغانستان درواقع نقشه ی راه دولت وی دربرخورد با مسئله افغانستان قلمداد می شود. استمرارمشکلات امریکا دراین کشور دربرخورد با طالبان یکی از مهم ترین مسائلی است که دولت اوباما درصدد حل آن در کوتاه ترین زمان ممکن بود. ترس از تبدیل این کشوربه جایگاه تروریست ها و هدف قرارگرفتن منافع امریکا ومتحدانش باعث اتخاذ استراتژی جدید امریکا (دولت دونالد ترامپ) درقبال افغانستان شده است. تغییرات مداوم استراتژی امریکا درافغانستان به دلیل عدم توجه به مسائل درونی، پیچیدگی های تاریخی،قومی،فرهنگی،سیاسی این کشوربودکه نتیجه آن تنزل امریکادرعرصه جهانی وناکامی درسرکوب طالبان، پدیده تروریسم وفقدان ثبات در افغانستان می باشد. سوال اصلی تحقیق این است که: چه عوامل وزمینه هایی در اتخاذ استراتژی اوباما و ترامپ درقبال افغانستان تاثیرگذاربودند فرضیه کار بیان می دارد که به رغم حضور آمریکا و ناتو در افغانستان موفقیت چندانی در استقرار صلح و ثبات در افغانستان حاصل نشد و ترس از فروپاشی دولت افغانستان و تبدیل این کشور به جایگاه تروریست ها، باعث اتخاذ استراتژی جدید آمریکا در کاهش نصف نیروهای نظامی در افغانستان و مدیریت سیاسی دولت افغانستان (دولت سازی) از سال 2019 به بعد در افغانستان شده است. دراین مقاله بااستفاده از منابع اینترنتی- مقالات علمی معتبر وباروش توصیفی-تحلیلی به تدوین استراتژی و سیاست های تطبیقی اوباما وترامپ درافغانستان پرداخته شده است.

کلیدواژه ها:

امریکا ، افغانستان ، تروریست ، طالبان ، دولت سازی.