مولفه ها و مصادیق امر مطرود در رمان شب هول

رمان شب هول هرمز شهدادی روایت سفری شبانه از اصفهان به تهران است که در آن اسماعیل اسماعیلی پدر بیمارش ابراهیم اسماعیلی را برای درمان به بیمارستان مدیری تهران منتقل میکند. جسم بیمار ابراهیم که از ابتدا تا انتهای سفر بیهیچ واکنشی و در سکوت در روایت حضور دارد، بازتابی است از کاراکتر او. سایر کاراکترهای شب هول نیز با او نسبتی دارند. از آنتاگونیست2 رمان، هادی ابراهیمی که نقش کاراکتر انتقام گیرنده و شر را ایفا میکند تا فرزندان وی اسماعیل و هدایت. نقش هادی و هدایت در روایت رمان یا به تعبیر نویسنده در این ضد داستان(137) برجسته تر از سایر کاراکترهاست. یک سوم رمان از دید هدایت اسماعیلی روایت میشود و اشارات رمان به ول و هراس نیز بیشتر ناظر به ویژگیهای روانی و رفتاری وی است. در این تحلیل با توجه به مفهوم امر مطرود(abjection) 3 از منظر ژولیا کریستوا (Kristeva, 1982) به دو کاراکتر هدایت و هادی میپردازم و نشان خواهم داد که توجه آنها به مصادیق امر مطرود چه نتایج و کارکردهایی در روایت رمان خواهد داشت.

کلیدواژه ها:

امر مطرود ، هول و هراس ، رمان شب هول.