استاد مطهری و نقد ایدیالیسم

سال انتشار: 1390
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 517

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_WISDOM-2-1_003

تاریخ نمایه سازی: 23 آبان 1397

چکیده مقاله:

از قرن هفدهم در فلسفه غرب تحولی بنیادی در پژوهش فلسفی روی داد و بحث درباره نحوه شکل گیری شناخت و میزان اعتبار آن محور مسایل فلسفی شد. این تحول در قلمرو فلسفه اسلامی به علت نبود ارتباط میان دو عالم فلسفه اسلامی و غرب با سه قرن تاخیر بازتاب یافت. استاد مطهری به عنوان استاد مبرز فلسفه اسلامی کوشید تا ابتدا با آرای فیلسوفان جدید و معاصر آشنا شود، سپس به نقد و بررسی آنها بپردازد.یکی از مسایل مورد توجه استاد مسیله شناخت بود که در آن دو دیدگاه اصلی در برابر هم قرار دارند: یکی ریالیسم که وجود مابازای ادراکات حسی را در خارج میپذیرد و شناخت حسی را کاشف از خارج میداند؛ و دیگری ایده آلیسم ذهنی که منکر این امر است. علامه طباطبایی و استاد مطهری در اصول فلسفه و روش ریالیسم با دفاع از مبانی ریالیستی فلسفه اسلامی به نقد ایدیالیسم ذهنی یا اصالت تصور ازیکسو و نقد مبانی ماتریالیسم دیالکتیک ازسویدیگر میپردازند. دیدگاه استاد مطهری در این کتاب، که در ده ه سی نوشته شده است، با آنچه در درسهای شرح مبسوط منظومه در دهه پنجاه القا کرده اند قدری تفاوت دارد. ایشان در کتاب نخست ایدیالیسم به معنای اصالت تصور را از حیث انکار واقعیت همتراز سفسطه میگیرد وفیلسوفان ایدیالیستی چون بارکلی و شوپنهاور را به لحاظ انکار جهان خارج از ظرف ذهن، در کنار سوفسطاییانی چون پروتاگوراس و گرگیاس نام میبرد، درحالیکه در کتاب دوم تحلیل عمیق تری از مسیله شناخت و اثبات جهان خارج به دست میدهد.در این مقاله میکوشیم با ارایه تحلیلی جامع از دیدگاه استاد مطهری در باب شناخت و نقد ایشان بر ایدیالیسم، به نقد و بررسی آرای ایشان بپردازیم.

نویسندگان

عبدالرزاق حسامی فر

دانشیار فلسفه دانشگاه بی نالمللی امام خمینی