بررسی رابطه بین عوامل اجتماعی - فرهنگی و جمعیت شناختی و حجاب گریزی (بدحجابی) در میان دانشجویان دانشگاه یزد

رعایت موازین اسلامی و پوشش مناسب از دغدغه های اصلی جامعه کنونی ما است. تحقیق حاضر با هدف تعیین تفاوت میاندانشجویان با حجاب و دانشجویان بدحجاب، از لحاظ عوامل اجتماعی– فرهنگی و جمعیت شناسی انجام شد. این پژوهش درقالب یک طرح مورد - شاهدی و به صورت مقطعی انجام شد. 170 نفر از دانشجویانی که قسمتی از موی سر خود را از زیرروسری یا مقنعه بیرون گذاشتهاند و آشکار میکردند (گروه مورد) و 170 نفر از دانشجویان که از نظر کارشناسان، با حجابتشخیص داده شده بودند (گروه شاهد). این افراد به روش داوطلبانه از هفت دانشکده انتخاب شدند. این دو گروه، سپس از نظرمتغیرهای مستقل تحقیق با یکدیگر مقایسه شدند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته بود که از اعتبار و پایاییمطلوب بهره مند بود. یافته ها نشان داد که تفاوت معناداری میان دانشجویان باحجاب و بدحجاب از نظر میزان نگرش فردی بهحجاب، میزان نگرش مذهبی فرد، میزان بهره مندی از وسایل ارتباط جمعی، و میزان الگوبرداری از گروه های مرجع، و مولفههای مقیاس اعتماد به نفس (ارزیابی از خود و پذیرش خود) (p<0/01) وجود داشت. تحلیل رگرسیون لوجستیک چندگانه با روش سلسله مراتبی نشان داد که متغیرهای جمعیت شناختی (مرحله اول) 5/9 الی 7/8 درصد، و متغیرهای اصلی تحقیق (مرحله دوم) بین 56/2 تا 75 درصد از واریانس متغیر ملاک حجاب یا بدحجابی را تبیین کردند. از مجموع متغیرهای مستقل، به ترتیب اعتماد به نفس و نگرش مذهبی قوی ترین پیش بینی کننده های واریانس متغیر ملاک هستند. بنابراین، به منظور کاهش نرخ بدحجابی در میان دانشجویان، انجام مداخله های اجتماعی و رفتاری به صورت توجه به مولفه های اعتماد به نفس و تقویت نگرش مذهبی ضروری به نظر می رسد.

کلیدواژه ها:

حجاب ، بدحجابی ، حجابگریزی ، دانشجویان ، یزد