انسجام در متن قرآن یکی از وجوه اعجاز قرآن است. درمقالهی حاضر، با استفاده از نظریه ی انسجام متن (Cohesion)هالیدی و حسن (1985 م.) به نقش
انسجام واژگانی در سوره مبارکه ی یس پرداخته شده است. هلیدی و حسن معتقدند؛ متن، واحدی معنایی نه واحدی دستوری و صوری. پس ارتباطش با جمله یا عبارت نه به خاطر اندازه و ظاهر آن، بلکه به خاطر تحقق آن در جمله است ؛یعنی متن از جملات ساخته نمی شود بلکه در جملات مدون یا محقق می شود . از نظر این دوزبانشناس، عوامل ایجادکننده انسجام به سه دسته ی دستوری،واژگانی و پیوندی تقسیم می شوند. انسجام واژگانی، خود شامل دو مقوله ی هم آیی و تکرار است. تکرار یک واژه به صورتهای لفظی و معنایی به میزان زیادی آن را در کانون متن قرارمی دهد و همچنین باعث پیوستگی جمله های متن به دلیل وجود عنصری مشترک بین آنها می شود. قرآن نیز به عنوان یک متناثرگذار ، از وجود این عامل مهم انسجامی خالی نیست؛ پس از تحلیل وبررسی، این نتیجه حاصل شد که سورهی مبارکه یس از انسجام بالایی برخوردار است و از عناصر
انسجام واژگانی به ویژه عنصر تکرار و مخصوصا از تضاد و تکرارجزیی و با هم آیی در رساندن محتوای اصلی سوره که سه اصل توحید و نبوت و معاد می باشد، استفاده کرده است و پیوندی ناگسستنی میان الفاظ و معانی ایجاد می کند ؛به طوریکه با استفاده از واژگان مفاهیم را در عمق جان مخاطب می نشاند.