مدیریت فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمانی و مدیریت بهینه برآن همیشه یکی از عوامل موثر در عملکرد سازمانها به شمار میرفته است. یافتههای تحقیقات مختلف حاکی از اثرگذاری فرهنگ بر عملکرد سازمانها و جنبههای مختلف آن است؛ بهگونهای که بعضا0 مشاهده میشود در نتیجه یک فرهنگ سازنده در شرکت و مدیریت درست بر آن، کاهش قابل ملاحظهای در نرخ غیبت کارکنان(بالتازارد و کوکی1 ،2004 ،( رخ میدهد و افزایش محسوسی در تعهد کارکنان (مسنر ،2013 ،(تسهیم دانش (رضایی دولت 2 3 آبادی و همکاران، 1392 ،( انعطافپذیری و پذیرش تغییرات (بالتازارد و کوکی،2004،(نوآوری و خلاقیت محوری(بوش جنزوهمکاران ،2013 (و حتی مسیولیتپذیری اجتماعی ،(مشبکی و خلیلی شجاعی، 1389 ، ( رخ میدهد . فرهنگ سازمانی، مشخصا0 از دهه 1980 به بعد به عنوان یک حوزه برجسته در ادبیات مربوط به نظریه سازمان و مدیریتمورد توجه قرارگرفته و کسانی که نگاه کارکردگرایانه نسبت به فرهنگ دارند، معتقدند که میتوان از آن به عنوان ابزاری برایواپایش رفتارها، ترویج رفتارهای مطلوب، زمینه سازی برای اجرای موثرتر تغییرات سازمانی، پیاده سازی راهبردها و دستیابیبه عملکرد بهتر در سازمان استفاده کرد(رعنایی،1388.(اصطلاح فرهنگ از یک ریشه مشابه از عمل کردن و کشت کردن در زیست شناسی نشیت گرفته است .در رفتار سازمانی اینواژه در شکل محدودتر خود و در قالب مجموعهای از ارزشها، هنجارها، الگوها و انتظارات رفتاری حاکم بر یک سازمان که هدایتگر فعالیتهای افراد و سازمان است، مطرح میشود. (1993 (فرهنگ را مجموعهای از تشریفات، هنجار، لهجه و زبان خاص، بیانیه ماموریت و خطمشی، قهرمانان 4 رنزبرگ سازمانی، دوستیها، دشمنیها، افسانهها و داستانهایی میداند که رفتار افراد را تنظیم میکند . (2003 (نیز فرهنگ را مجموعهای درهم تنیده از ارزشها، هنجارها، فعالیتها و سازهها به عنوان 5 نیکوترا و همکارانجلوههای ظاهری فرهنگ میدانند که به خودی خود فرهنگ محسوب نمیشوند، اما به عنوان یک کل توسط گروهی از افراد در سازمان پذیرفته شده است و بر رفتار آنها تاثیر میگذارد و در تاریخچه سازمان، افسانهها، داستانها، سنتها، تشریفات و نمادها موردحمایت قرار میگیرد.

کلیدواژه ها:

فرهنگ سازمانی