بررسی اثرات باقیمانده برخی از علف کشهای سولفونیل اوره و آریلوکسی فنوکسی پروپیونات های مورد استفاده درگندم در خاک بر رشد، گره زایی و تثبیت نیتروژن در ژنوتیپهای نخود (Cicer arietinum L.)

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 541

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

این مقاله در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IJPR-7-2_006

تاریخ نمایه سازی: 17 مرداد 1396

چکیده مقاله:

پسماند علفکشها در خاک از مهمترین تبعات کاربرد علفکشها میباشد که ضمن اینکه باعث آلودگی اکوسیستم خاک میشود، محدودیت تناوب زراعی و تداخل در چرخه زیستی خاک را نیز بهدنبال خواهند داشت. بهمنظور بررسی تاثیر بقایای علفکشهای دیکلوفوپمتیل، فنوکساپروپ پیاتیل، سولفوسولفورون و متسولفورنمتیل+سولفوسولفورون که ازپرمصرفترین علفکشهای مورد استفاده در مزارع گندم کشور میباشند، در خاک بر رشد، گرهزایی و تثبیت نیتروژن در نخود، آزمایشی گلخانهای بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در سهتکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاهفردوسی مشهد در سال 1392انجام شد. عوامل موردبررسی شامل ژنوتیپهای نخود درسهسطح MCC950) هاشم)، MCC463) آیالسی482 (و MC362) کاکا)، علفکشها درچهارسطح (دیکلوفوپمتیل، فنوکساپروپ پیاتیل،سولفوسولفورون و متسولفورنمتیل+سولفوسولفورون) و بقایای علفکشها در خاک در هشتسطح (0 ،5/2 ،5 ،10 ،15،20 ،30 و 40درصد مقادیر توصیهشده علفکشها) بودند. درابتدای مرحله زایشی گیاهان، زیستتوده اندام هوایی، ریشه، گره، تعداد گره و مقدار نیتروژن کل آنها اندازهگیری شد. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، بقایای علفکشهای خانوادهسولفونیلاوره و آریلوکسیفنوکسیپروپیوناتها بهترتیب بیشترین و کمترین تاثیر منفی را بر روی صفات مذکور داشتند. با افزایش باقیمانده بقایای علفکشهای خانواده سولفونیلاوره (سولفوسولفورون و متسولفورنمتیل+سولفوسولفورون) در خاک، تمام صفات موردبررسی ژنوتیپهای نخود بهشدت کاهش یافت. اما علفکشهای خانواده آریلوکسیفنوکسیپروپیوناتها (علفکشهای دیکلوفوپمتیل، فنوکساپروپپیاتیل) تاثیر متفاوتی بر صفات مذکور داشتند. علفکش دیکلوفوپمتیل تاثیر معنیداری بر صفات موردمطالعه ژنوتیپهای نخود نداشت. حال اینکه بقایای علفکشفنوکساپروپپیاتیل منجر به افزایش معنیدار رشد و تثبیت نیتروژن نخود شد. بر اساس شاخص ED50 ،در علفکش سولفوسولفورون کمترین ED50) 0025/0میلیگرم درکیلوگرم خاک) و بیشترین ED50) 0047/0میلیگرم درکیلوگرم خاک) برای زیستتوده اندامهای هوایی بهترتیب در ژنوتیپهای هاشم و آیالسی482 مشاهده شد و در علفکش متسولفورونمتیل+سولفوسولفورن کمترین ED50) 0057/0میلیگرم در کیلوگرم خاک) و بیشترین ED50(0837/0میلیگرم در کیلوگرم خاک) بهترتیب در ژنوتیپهای آیالسی482 و کاکا مشاهده شد. بهطور کلی نتایج این آزمایش نشان از تاثیر منفی و معنیدار بقایای علفکشهای سولفوسولفورون و متسولفورنمتیل+سولفوسولفورون بر رشد نخود دارند. از سوی دیگر ژنوتیپهای نخود حساسیت متفاوتی به بقایای آنها در خاک دارند. با توجه به نتایج مذکور بهنظر میرسد رعایت فاصله زمانی کاشت در تناوب گندم- نخود ضروری بوده و انتخاب ژنوتیپهای با حساسیت کمتر به بقایای علفکشهای سولفوسولفورون و متسولفورنمتیل+سولفوسولفورون در مدیریت باقیمانده آنها در خاک مفید باشد.

کلیدواژه ها:

دیکلوفوپمتیل ، ژنوتیپهای نخود ، فنوکساپروپپیاتیل ، سولفوسولفورون و متسولفورنمتیل +سولفوسولفورون

نویسندگان

رحیم بخش محمدنژاد

دانشجوی کارشناسی ارشد شناسایی و مبارزه با علفهای هرز، گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد

ابراهیم ایزدی دربندی

اعضای هییت علمی (دانشیار) گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد

مهدی راستگو

اعضای هییت علمی (دانشیار) گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد

امیر لکزیان

استاد گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد