؛«مرگ خود و مردن دیگری»: روایت دو فرهنگ عرفی/ عقیدتی- معنوی (کاوشی در نظریه اجتماعی، نهج البلاغه، مثنوی معنوی)

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 682

فایل این مقاله در 36 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IJCR-8-29_005

تاریخ نمایه سازی: 8 دی 1395

چکیده مقاله:

چه معنایی برای مرگ می توان تصور کرد؟ مردن را چگونه باید فهمید؟ با مرگ خود و مردن دیگری درلحظه سرنوشت محتوم و مختوم چگونه مواجه می شویم؟ اینها سؤالاتی وجودی هستند به قدمت تاریخزیستن بشریت. به این معنا و به عبارتی دیگر، ما برای زیستنی معنامند، خود نیازمند مواجهه ای معنامند والبته درست با مرگ خود و مردن دیگری هستیم. از این حیث فرهنگ است که ساختارهای معرفتیوجودی برای تکوین زیست جهانی معنامند از این دست را فراهم می سازد، تا من- تو- او بهتر بتوانیم باچنین رخداد وجودی، فرهنگی و اجتماعی مواجه شویم. آشکار است که منبع تغذیه این تکوین هماناروایت های فرهنگی از مرگ و مردن است که علم و دین و عرفان ممثل آن اند ؛ علم ممثلی است برایفرهنگ عرفی و دین نیز ممثلی است برای فرهنگ شرعی و عرفان نیز ممثلی است برای فرهنگ معنوی.ازاین رو، این مقاله با طرح چند پرسش مشخص در پی کاویدن چنین روایتی از طریق سه سرمتن (علمی- دینی- ادبی) است: الف) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن عرفی نظریه اجتماعی مرگ با چهنشانه های فرهنگی و آثار اجتماعی وصف شده است؟ ب) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن شرعینهج البلاغه با چه نشانه های عقیدتی و آثار معرفتی- وجودی وصف شده است؟ ج) مرگ و مردن خود/دیگری در متن ادبی مثنوی معنوی با چه نشانه های معرفتی و آثار عقیدتی- وجودی وصف شده است؟

نویسندگان

سیدمحمود نجاتی حسینی

پژوهشگر جامعه شناسی در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی