مقایسه مهندسی کانسی و بازاریابی عصبی

امروزه به لطف دستاوردهای عصر اطلاعات، دسترسی به انبوه اطلاعات در کمترین زمان و با کمترین هزینه برای مشتریان مهیا شده است. این افزایش سطح دانش و شناخت در کنار محدودیت منابع مالی خریداران، بازار محصولات و خدمات را طی روندی مستمر، هر روز رقابتی تر از روز گذشته کرده است. در چنین دورانی، طراحی، عرضه و پشتیبانی از خدمات و محصولات بدون توجه به دستاوردهای علوم و فنون نوین بازاریابی، محکوم به شکست است. در این مقاله به بررسی و مقایسه دو مورد از ابزارهای نوین شناخت و تغییر احساس مشتری به محصول یا خدمت به نام های مهندسی کانسی و بازاریابی عصبی یا همان نورومارکتینگ می پردازیم. مخاطب اصلی این شیوه ها، ضمیر ناخودآگاه مشتریان است که در تصمیم سازی و تصمیم گیری افراد به طرز قابل توجهی موثرتر از شیو ه های بازاریابی سنتی است. نتایج این پژوهش به صورت بررسی مقایسه ای دو شیوه و ابزار آنها به همراه مدل مفهومی ارائه می شود.

کلیدواژه ها:

مهندسی کانسی ، واژگان کانسی ، بازاریابی عصبی ، نورومارکتینگ ، علوم عصبی