نقش وکیل در استقرار حاکمیت قانون و حمایت از حقوق بشر

یکی از مؤلفه های حاکمیت قانون در هر نظام سیاسی و حقوقی، وجود یک دستگاه قضایی مستقل و کارآمد می باشد. استقلال وکارآمدی در دستگاه قضایی و فرایند دادرسی، بدون وجود نهاد وکالت و نقش نظارتی و حمایتی شخص وکیل محقق نمی گردد.با ملاحظه نگرش ها و برداشت های مختلف از حاکمیت قانون، از لحاظ شکلی و ماهوی، می توان به اهمیت جایگاه و نقش وکیلو نهاد وکالت در استقرار حاکمیت قانون و حمایت از حقوق بشر در هر جامعه ای پی برد.در یک دیدگاه موسع، می توان گفت که وکیل در مراحل مختلفی می تواند در خصوص استقرار حاکمیت قانون و توسعهآن، از مرحله تدوین لوایح و قانون گذاری گرفته تا مرحله دادرسی و ایفای نقش نظارتی و همچنین عامه فهم کردن قوانین و پیشبینی پذیری آنها برای شهروندان، نقش آفرینی کند. با بررسی مؤلفه هایی همچون برابری در مقابل قانون، تفوق و برتری قانون،قطعیت حقوقی، پیش بینی پذیری، بی طرفی قانون و دیگر مؤلفه های حاکمیت قانون، ضرورت وجودی وکیل و اهمیت نهادوکالت در تحقق آن مؤلفه ها و در نهایت استقرار حاکمیت قانون و حمایت از حقوق بشر و آموزش و ترویج آن، هر چه بیشترنمایان می گردد.این تحقیق بر آن است تا با توجه به عناصر و مؤلفه های حاکمیت قانون، از منظر برداشت ماهوی و برداشت شکلی ازحاکمیت قانون، به تبیین نقش و جایگاه وکیل در استقرار حاکمیت قانون و به تبع آن حمایت از حقوق بشر و توسعه و ترویج آن بپردازد.

کلیدواژه ها:

حاکمیت قانون ، نقش وکیل ، استقلال قضایی ، برابری ، حقوق بشر