چیستی هنر از منظر فارابی

این پژوهش با رویکردی فلسفی به بررسی چیستی هنر از منظر فارابی فیلسوف نامدار، اسلامی می پردازد. فارابی هنر را فراتر از خلق زیبایی می بیند و آن را ابزاری برای شناخت حقیقت نیل به کمال انسانی و سعادت می داند. وی با تقسیم بندی دقیق هنر به انواع مختلف برای هر یک جایگاه و کارکردی خاص قائل شده است. این مقاله با کاوش در اندیشه های فارابی به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه هنر می تواند در دستیابی به سعادت فردی و اجتماعی نقش ایفا کند. نویسنده با تحلیل عمیق آثار فارابی، به این نتیجه می رسد که وی هنر را نه تنها ابزاری برای زیباشناختی بلکه وسیله ای برای تربیت اخلاقی و اجتماعی می دانسته است. فارابی معتقد بود که هنر می تواند با تصویرسازی از حقایق عالم، هستی به انسان کمک کند تا به شناخت عمیق تری از خود و جهان پیرامونش دست یابد. همچنین، هنر با تاثیرگذاری بر احساسات و عواطف، انسان می تواند در شکل دهی شخصیت و رفتارهای اجتماعی او نقش موثری داشته باشد. در این پژوهش ارتباط تنگاتنگ هنر با مفاهیم فلسفی همچون حقیقت، سعادت و اخلاق مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین نقش هنر در جامعه آرمانی مدینه فاضله فارابی و اهمیت این دیدگاه در جهان معاصر مورد تحلیل قرار گرفته است. در نهایت این پژوهش نشان می دهد که اندیشه های فارابی در باب هنر علی رغم قدمت، تاریخی همچنان دارای ارزش و اعتبار است و می تواند برای پژوهشگران و علاقه مندان به فلسفه هنر و زیبایی شناسی منبعی غنی و الهام بخش باشد.

کلیدواژه ها:

فارابی ، فلسفه اسلامی ، هنر ، زیبایی شناسی ، مدینه فاضله ، کمال انسانی ، فلسفه هنر ، اخلاق