دگرگونی های استراتژیک : بازتعریف سیاست خارج ی در عرصه روابط ب ین الملل معاص ر

سیاست خارجی در دنیای امروز به ابزاری چندوجهی برای تضمین منافع ملی و مدیریت تهدیدات فرامرزی تبدیل شده است. این پژوهش به تحلیل تحولات اخیر در سیاست خارجی و نیاز به باز تعریف آن در مواجهه با چالشهای جدید جهانی میپردازد. در تحلیلهای نظری، این مقاله بر دو نظریه ی نئورئالیسم و نئولیبرالیسم نهادی تکیه دارد؛ نئورئالیسم تاکید بر قدرت و بقا در نظام بینالملل دارد، در حالیکه نئولیبرالیسم بر اهمیت همکاریهای بینالمللی و نهادهای جهانی تاکید میکند. این تحقیق از طریق بررسی روندهای تاریخی، نمونه های موفق کشورهای مختلف، و تحلیل چهار بعد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی به شناسایی عوامل موثر در تغ ییر سیاست خارجی پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که سیاست خارجی کشورها باید بهگونهای طراحی شود که با تحولات جهانی هماهنگ بوده و در عین حال توان داخلی و مشارکت فعال در نهادهای بین المللی را تقویت کند. در این راستا، بازتعریف سیاست خارجی با استفاده از دیپلماسی اقتصادی، دیپلماسی فرهنگی، و تقویت امنیت ملی از الزامات مهم است. در نهایت، این مقاله راهکارهایی را برای ارتقاء کارایی و هماهنگی سیاست خارجی کشورها در مواجهه با تحولات جهانی پیشنهاد میکند.

کلیدواژه ها:

دگرگونی استراتژیک ، روابط بینالملل ، سیاست خارجی ، معاصر ، نئورئالیسم ، نئولیبرالیسم