تحلیل و نقد مصادیق شناخت در کتب فارسی دوره ابتدایی سال ۱۴۰۲-۱۴۰۳

در نظام آموزش و پرورش هر کشور، از مفاهیم اخلاقی از جمله مصادیق شناخت در کتب درسی، به صورت پنهان و آشکار آموزش داده می شود. آموزش پذیری فرد در دوره ابتدایی کتب شاکله و زیربنای تفکر فرد را شکل می دهد. بسیاری از مفاهیم اخلاقی در کتب درسی، به صورت پنهان و آشکار این از آن و سلامت اخلاقی جامعه پذیری فرد در آینده نیازمند سنجش و تداوم آموزش ها تا برگسال امروز است. پژوهش حاضر در پی بررسی مصادیق شناخت و الگوهای ارائه شده و تحلیل محتوای کتب درسی و کاستی ها و قوت آن است. این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی با کدگذاری کتب فارسی دبستان سال ۱۴۰۲-۱۴۰۳ صورت گرفته و تهیه و تدوین با جامعه برای محقق می کند. تحلیل کیفی پژوهش حاضر با کدگذاری باز و محوری و روایی و پایایی انجام شده است. نتایج توصیفی و استنباطی نشان می دهد که مفهوم شناخت در سال های اول ابتدایی با محوریت کودک و نوجوان و با توجه به ویژگی های سنی و روانی آنها طراحی شده است. بیشترین میزان فراوانی و تنوع را دارد. کتب درسی توجه ویژه ای به خودباوری و جنبه های مختلف مفهوم شناخت داشته و از یک سنک جنبه پردازی برای میزان مفهوم شناخت در بازه های مختلف استفاده کرده است.

کلیدواژه ها:

شناخت ، کتب فارسی ، دوره ابتدایی ، فناوری