اثربخشی آموزش علوم به روش نقشه ی مفهومی بر انگیزه تحصیلی دانش آموزان

ساختار نقشه های مفهومی تدریس ، به همراستا شدن با اهداف یادگیری ، راهنمایی کلاس و دلچسب کردن ارزشیابی کمک می کند.در واقع ، توسعه دقیق نقشه های مفهومی هم راستایی عناصر مهم درسی و یادگیری دانش آموز را تضمین می کند. نقشه های مفهومی چگونگی حرکت دانش آموزان از یک سطح به سطح حی بالاتر از درک را نشان می دهد و ابزاری است که پس از یک دوره آموزش ممکن است این توانایی را به یادگیرندگان و معلمان بدهد که بتوانند در مورد تغییرات شناختی خود و دلایل این تغییرات توضیح بدهند. لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش علوم به روش نقشه های مفهومی بر انگیزه تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت . این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه مورد مطالعه پژوهش را دانش آموزان شهر سنندج تشکیل داد، ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه استاندارد انگیزش تحصیلی هارتر(۱۹۸۱) بود که پایایی آن از طریق روش کودر ریچاردسون محاسبه شد که در پیش آزمون و پس آزمون به ترتیب ۸۵/۰ و ۸۷/۰ بود و روایی آن از طریق نظرخواهی از معلمان مدرسه تایید شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری کولموگرف اسمیرونوف، همبستگی پیرسون، آزمون t همبسته استفاده گردید. نتایج نشان داد، نمره میزان انگیزه تحصیلی دانش آموزان در پیش آزمون۴۰/ ۳۴ بود که در پس آزمون به ۴۰/۳۷ افزایش یافته است و این افزایش از نظر آماری نیز معنادار می باشد (۰۰۵/.۰.(p= در واقع بین دانش آموزانی که با روش نقشه مفهومی آموزش دیده اند با دانش آموزانی که این آموزش را ندیدهاند در میزان انگیزه تحصیلی آنها تفاوت معناداری وجود دارد.

کلیدواژه ها:

آموزش علوم ، نقشه مفهومی ، انگیزه تحصیلی ، دانش آموزان ، مدرسه