ارزیابی تنوع بوم نظام های زراعی در افغانستان

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 56

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_SCJS-22-3_006

تاریخ نمایه سازی: 10 شهریور 1403

چکیده مقاله:

سابقه و هدف: در گذشته بوم نظامهای کشاورزی بر پایه کشت متنوعی از گونههای زراعی و تودههای بومی استوار بودند. امروزه نظامهای کشاورزی فشرده عمدتا نظامهای تککشتی هستند و از آنجا که دراین مورد به روابط متقابل بین موجودات زنده و محیط زیست توجهی نمی شود، مخاطره انگیز می باشند. فشردهسازی در ابعاد مکانی و زمانی و استفاده بیرویه از نهادههای برون مزرعه ای موجب ایجاد بوم نظامهایی با تنوع کمتر و خطر پذیری بیشتر شده است. افغانستان دارای اقتصاد مبتنی بر کشاورزی بوده و امنیت غذایی مردم عمدتا به تولیدات کشاورزی در سطح ملی وابسته است. با این حال، در سال های اخیر تولید مواد غذایی در کشور به دلیل شرایط پیچیده سیاسی با تهدید مواجه شده است. به خوبی مشخص شده است که استفاده مناسب از تنوع زیستی می تواند نظام های تولید محصول را در روش های کم نهاده تقویت کند. باوجودیکه ارزیابی تنوع در ابعاد مختلف از اهمیت ویژه ای برخوردار است، تاکنون در کشور تحقیقاتی در مورد این موضوع مهم صورت نگرفته، لذا این مطالعه به منظور ارزیابی تنوع بوم نظام های کشاورزی افغانستان در سطح نظام های زراعی انجام شد. مواد و روش ها: به منظور انجام این پژوهش، مجموعه ای از داده های کل کشور افغانستان گرد آوری شد. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه های جمع آوری شده از ۳۸۸ شهرستان در ۳۴ استان استخراج گردید. بدین منظور تمام استان ها و حداقل ۱۰ درصد شهرستان های واقع در هر استان بر اساس سطح زیر کشت گونه های زراعی در سراسر استان ها انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. البته اطلاعات ثبت شده ملی و داده های موجود در مراکز مدیریت کشاورزی استان ها نیز مورد استفاده قرار گرفت. نظام های تولید موجود با استفاده از تحلیل خوشه ای متمایز شدند. تناوب زراعی رایج در استان های مختلف نیز از پرسشنامه ها استخراج و در جدول مربوطه گنجانده شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که استان های این کشور تشابه زیادی از نظر مقیاس تخصیص اراضی به کشت غلات دارند. با توجه به تجزیه خوشه ای، از آنجا که غلات بین حداقل ۲/۴۱ درصد (استان میدان وردک) و حداکثر ۷/۹۶ درصد (استان کنر)، سطح زیر کشت استان های مختلف را بخود اختصاص داد، مشخص شد که نظام کشاورزی افغانستان عملا بر کشت غلات استوار است. گندم سهم قابل توجهی در نظام های کشت در مقایسه با سایر غلات دارد که تولیدات زراعی افغانستان، بیشتر تحت تاثیر نظام زراعی مبتنی بر کشت گندم می باشد. حبوبات، سبزی ها و صیفی جات، گیاهان صنعتی و گیاهان علوفه ای به ترتیب حداکثر برابر با ۲/۱۴، ۵/۵۵، ۴/۳۳، ۲/۳۸ درصد از سطح زیر کشت سایر محصولات عمده کشاورزی را به ترتیب در استان های دایکندی، نیمروز، بلخ و لوگر تشکیل می دهند. سه استان بامیان، نیمروز و میدان وردک بیشترین درصد سطح زیر کشت سبزی ها و صیفی جات به ترتیب با ۹/۲۴، ۵/۵۵، ۵/۲۸ درصد را دارند. حداقل و حداکثر درصد سطح زیر کشت حبوبات متعلق به استان های فراه (۵۶/۰ درصد) و دایکندی (۲/۱۴ درصد) می باشد و بیشترین درصد سطح زیر کشت گیاهان صنعتی افغانستان را استان بلخ ( ۴/۳۳ درصد) دارد. مطالعه تناوب های زراعی نشان داد که در اکثر استان ها، غلات کشت غالب بوده و دیگر محصولات ازقبیل: حبوبات، سبزی ها و صیفی جات، گیاهان صنعتی و گیاهان علوفه ای بعنوان کشت دوم و همراه با غلات در تناوب قرار دارند. تناوب های زراعی رایج در این کشورنیز عمدتا مبتنی بر کشت گندم بوده و دارای تنوع زیادی نیستند. در افغانستان علاوه بر کشاورزی فاریاب، دیم کاری هم رواج دارد که ۳۲ درصد تمام اراضی زیر کشت را شامل می شود. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که نظام کشاورزی افغانستان شباهت زیادی به بوم نظام های زراعی کشورهای همسایه از جمله ایران داشته و بر مبنای کشت گندم توسعه یافته است. بعلاوه تنوع بوم نظام های زراعی نسبتا فقیر و مدیریت آنها مبتنی برزراعت های آبی یکنواخت در تناوب های کوتاه مدت طراحی شده است.

نویسندگان

محمد یوسف جامی

گروه اگرونومی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه هرات، افغانستان. گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران

علیرضا کوچکی

گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران

مهدی نصیری محلاتی

گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران

سرور خرم دل

گروه اگروتکنولوژی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران

رامین نظریان

گروه اگرونومی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه هرات، افغانستان