تحمیل سیاست تهدید و ارعاب در دوره بنی امیه با درنگی بر عهد حجاج ابن یوسف ثقفی
محل انتشار: پنجمین کنفرانس بین المللی مطالعات نوین در علوم انسانی، علوم تربیتی، حقوق و مطالعات اجتماعی
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 60
فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
HELSCONF05_037
تاریخ نمایه سازی: 2 مرداد 1403
چکیده مقاله:
سیاست هایی هم چون تهدید، ارعاب، جلوگیری از انتقاد و اعتراض به خفقان حاکم و ایجاد تفرقه و دودستگی از اخلاق حکمرانی دوره بنی امیه به حساب می آمد. در این بین، رویه تهدید و ارعاب در عهد معاویه با نقش آفرینی در فریب افکار عمومی و توجه نظر مردم و بزرگان به سوی معاویه و حکومتی که تاسیس کرده بود، تعقیب می شد. این امر در عهد عبدالملک بن مروان، هدف دیگری را در پیش می گرفت و آن اینکه از تصادم و برخورد با گروه های معارض جلوگیری به عمل آید ولی این به معنای آزادی شورشگران نبود. به دلیل اینکه ظهور جریان ها و عناصر جدید در شهرهایی چون کوفه عراق، عبدالملک را بر آن داشت که حجاج بن یوسف ثقفی را روی کار آورد تا به رویارویی با این مخالفان بپردازد. حجاج بن یوسف از همان ابتدا در قالب خطبه ها و اقدامات خود، از سیاست تهدید به شکل گسترده ای سود جست که در سرکوبی این شورش ها و حفظ پایه های حکومت عبدالملک نقش ایفا کرد. در مقاله حاضر به روش توصیفی و تحلیلی، ابعاد و اقدامات حجاج بن یوسف از حیث سیاست تهدید و تخویف مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
ناصر بوعذار
کارشناسی ارشد تاریخ مطالعات خلیج فارس