تحلیل تقابل ها در اندیشه شمس تبریزی از منظر روان شناختی

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 259

فایل این مقاله در 28 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PLL-18-56_003

تاریخ نمایه سازی: 30 آبان 1401

چکیده مقاله:

در فرایند رشد روانی هر سوژه انسانی و به منظور اجتماعی شدن اوء ذهن، ناگزیر ازآموختن مقوله بندی ها و دسته بندی هاست. سوژه اجتماعی یاد می گیرد که اشیاپدیدارها و مفاهیم را در قالب تقابل ها و جفت های مخالف دسته بندی کند و اینمقوله بندی، یکی از شرایط الزامی ورود به حیات اجتماعی و دنیای نشانه هاست.وجوب این مقوله بندی ها ضرورت پذیرش قواعد ساختارمندی را در پی دارد؛ تاجایی که می توان گفت: انسان برای مفهوم سازی. نخست باید جهان را ساختارببخشد و ساختاربخشی جز در قالب جفت های متقابل ممکن نیست. این نکتهیکی از بنیان های اصلی ساختارگرایی و دیگر نحله های مشابه آن در حوزهه زبان,ذهن و آمر اجتماعی است. اما اگر روان را در حالتی اصیل و پیشافرهنگی بررسیکنیم این تقابل ها نشان از تقلیل و ساده سازی دارد و فقط به جهت دهی نیرویلیبیدو در جریان اجتماعی شدن اشاره می کند. به دیگر سخن. نیروی روان درحالت پیشافرهنگی خود. امری همگن و وحدتمند و یکه است که در جریاناجتماعی شدن. شقاق را تجربه می کند. این میل بازگشت به جهان وحدت. درتفکر شهودی و در نظام معرفتی عارفان مسلمان ما در قالب اندیشه های وحدتوجودی ظهور و بروز داشته است. تصویر این جهان وحدتمند که عمده تقابل هایآن در زیرساختشان روبه وحدت و یگانگی دارند، در قالب زبان که هستی یافته از تقابل هاست، سبب شده است تا برخی از متون عرفانی، خصلتی پارادوکسیکال یابد و امکانات شگرفی در آنها به وجود آید. از این نظر، م قالات شمس تبریزی، یکی از متون شاد و برجسته است. در مقاله حاضر، بر پایه مفاهیم روان کاوانه یاد شده، نشان داده ایم که در زیرساخت اندیشه شمس، تقابل های موجود در سطح امر خودآگاه و اجتماعی کنار گذاشته می شود و شمس در رویکرد معرفتی جدیدی، آنها را به مثابه امور ذاتا هماهنگ می نگرد.

نویسندگان

مریم عاملی رضایی

دانشیار پژوهشکده زبان و ادبیات، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

فواد مولودی

استادیار گروه مطالعات ادبی، پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی (سازمان سمت)