بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در تنظیم هیجانی زنان اسیب دیده از خیانت زناشویی

زمینه و هدف: یکی از پیچیده ترین و آسیب زاترین مشکلات عاطفی بین زوجین خیانت است. خیانت زناشویی یا عهدشکنی نوعی درگیری عاطفی، جنسی یا عاطفی - جنسی با فرد دیگری به غیر از همسر است که حالت پنهانی دارد. خیانت علاوه بر این که منجر به متلاشی شدن ارکان خانواده می گردد، باعث صدمات روانی شدید در فرد خیانت دیده می شود. استفاده از تکنیک های مختلف درمانی از جمله تکنیک توجه آگاهی می تواند منجر به بهبود این صدمات روحی و تنظیم هیجانات و عواطف فرد اسیب دیده گردد. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی (مایندوفولنس) در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی صورت گرفته است. روش پژوهش: پژوهش مذکور به صورت نیمه ازمایشی (پیش ازمون، پس آزمون) با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری زنان اسیب دیده از خیانت زناشویی، مراجعه کننده به مراکز بهداشت و سلامت مناطق ۱ تا ۶ شهر تهران در سال ۱۴۰۰ می باشند که با صورت نمونه ۳۰ نفر به روش هدفمند انتخاب و ۱۵ نفر به صورت تصادفی در هریک از گروه های آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. درمان به صورت ۶ جلسه ای برای گروه ازمایشی اجرا و سپس پس ازمون انجام. داده های پژوهش مستخرج از «پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان» به روش مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: با توجه به بررسی فرضیه پژوهش مشخص گردید که مداخله انجام شده (ذهن آگاهی) بر سطح تنظیم هیجان زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی به طور معناداری P<۰/۰۱ تاثیر نیرومند و مثبتی دارد. نتیجه گیری: نتایج این بررسی بیان می کند که مداخلات مربوط به آرام سازی، توجه و ذهن آگاهی می تواند در بالا بردن تنظیم هیجانی افراد بخصوص افراد اسیب دیده از ترومای خیانت تاثیر مثبت و نیرومندی داشته باشد و منجر به بهداشت سلامت افراد گردد.

کلیدواژه ها:

شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ، تنظیم هیجانی ، خیانت زناشویی