فلسفه سیاسی اسلامی و توجیه مسئله اقتدار سیاسی
محل انتشار: اولین همایش ملی علوم انسانی وحکمت اسلامی
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 302
فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
NCHIW01_475
تاریخ نمایه سازی: 30 دی 1400
چکیده مقاله:
مسئله اقتدار سیاسی (the problem of political authority)، بنیادیترین مسئله فلسفه سیاسی است. در این مسئله، موجه بودن یا نبودن حکمرانی بخشی از انسانها (فرادستان) بر بخشی دیگر (فرودستان) در قالب عنوان دولت واکاوی میشود.نظریه های غربی در ارتباط با مسئله اقتدار سیاسی را در یک سیر خطی میتوان در میان دو نقطه قرار داد؛ نظریه هایی که اقتدار سیاسی را موجه و نظریه هایی که آن را غیرمعقول در نظر می گیرند. آنان که اقتدار سیاسی را انکار میکنند، اقتدار در ساحت روابط انسانی را نیزصرفا با لحاظ شرایطی معقول میدانند. بااین حال، توجیه ناپذیری اقتدار سیاسی به جانبداری از یک جامعه نااقتدارگرا می انجامد که امروزه هواداران جدی در غرب، دستکم در ساحت نظری دارد. روگردانی از نگاه متالهانه به عالم هستی و انسان، نفی اقتدار سیاسی یا جانبداری متهورانه از آن را در جهان غربی به دنبال داشته است. فلسفه سیاسی اسلامی با برخورداری از بنیادهای الهی و رویکرد هستی شناسانه واقع گرا، رویکردی معقول و معتدل به اقتدار سیاسی دارد. در فلسفه سیاسی اسلامی، اقتدار سیاسی از سه عنصر اذن الهی، استحقاق فرادست و رضایت فرودست تشکیل می یابد. در چنین رویکردی، چون امکان جابجایی از فرودستی به فرادستی وجود دارد، اقتدار سیاسی تهی از چالش عقلی و اخلاقی است؛ پس اساسا معقول و موجه است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
سیدمحمدهادی مقدسی
دانشجوی دکترای اندیشه و افکار سیاسی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)