نگرشی تطبیقی به مولفه های عرفانی در اشعار احمد شاملو و یوسف الخال

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 356

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IAUZ-15-57_006

تاریخ نمایه سازی: 22 آبان 1400

چکیده مقاله:

از آن زمان که زبان و ادب فارسی و عربی با عرفان پیوند خورد آثاری ژرف و سترگ به نظم و نثر در پهنای این سرزمین­ها رقم خورد. اگر عرفان را بیان هنری دین بدانیم، عارفان این سرزمین­ها و بویژه شاعر به خوبی و تمام و کمال از عهده آن برآمده­اند.این پیوند ناگسستنی میان ادبیات و عرفان، بویژه در حوزه شعر به سبب موزون و جذاب بودن، در دوران معاصر ادامه پیدا کرد و به نظر می­رسد برای همیشه نیز باقی خواهد ماند. ادب عربی و فارسی پیوسته تجلی گاه عرفان و مسائل مرتبط با آن بوده است و خوانندگان با مطالعه آن به روح خود جلاء داده­اند.یوسف خال از شاعران برجسته سوری می­باشد که در شعر معاصر عربی مضامین عرفانی بسیاری در دیوان شعری خود منعکس کرده است احمد شاملو نیز شاعری نوآور در شعر سپید فارسی محسوب می­شود که همواره مفاهیمی همچون مرگ و نیستی، قداست عشق، آزادی، واقعیت جهان هستی، و وحدت وجود در اشعارش پیوندی عمیقی داشته است. در این جستار با توجه به اقتران زمانی دو شاعر و اشتراکات اندیشه­های عرفانی هر دوشاعر بر مفاهیمی همچون (وحدت وجود، عشق الهی، باده عرفانی، آزادی، بقاء و نیستی، حقیقت عالم، رضا وتسلیم) تاکید داشته­اند که در ساختار و زبان شعری شباهت فراوانی دارد. در همین راستا نگارنده با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی داده­ها می­پردازد.

نویسندگان

محمدرضا بیگی

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.

عزت ملاابراهیمی

استاد زبان و ادبیات عربی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.

بهرام پروین گنابادی

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.

لیلا قاسمی

استادیار گروه زبان و ادبیات عربی، واحد گرمسار، دانشگاه آزاد اسلامی، گرمسار، ایران.